گرد آورنده:
موضوع:اعتیاد
دبیر:
سال تحصیلی:97-98
کلاس هفتم الف
فهرست مطالب:
مقدمه................................................................................................................4
منابع...................................................................................................................11
مقدمه
اعتیاد همچنین:خوگیری حالتی، که در آن شخص به علت روانی یا مصرف مواد شیمیایی، طبیعی دچار ضعف اراده درکنترل تکرار اعمال خود میشود هرچند ضعف اراده فی نفسه بیماری نیست ولی به علت عوارضی که بر سیستم عصب مرکزی شخص ایجاد شده به عنوان بیماری فرض میشود و این بیماری با ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار-پاداش، باعث تکرار آن رفتار میگردد. بیماری اعتیاد مدارهای عصبی مربوط به نظام پاداش، انگیزش، و حافظهرا در مغزدچار اختلال کرده، و اختلال در این سیستمها در مغز باعث بروز عوارضبیولوژیکی، فیزیولوژیکی، اجتماعی و روحی میگردد. بررسی اعتیاد به عنوان عارضهای روانی، اجتماعی و اقتصادی از دیدگاه علوم پزشکی، روانشناسیو جامعهشناسیو همینطور از دیدگاههای فلسفه، قانون، اخلاقو مذهبصورت میگیرد. از سال ۱۹۶۴میلادی، سازمان بهداشت جهانیاستفاده از عبارت وابستگی دارویی یا وابستگی به دارو را به جای اصطلاح اعتیاد توصیه نمودهاست.
در عموم به لحاظ مفهومی، بیماری اعتیاد یک بیماریاصلی، مزمنو عصبیاست، که در اثر عواملی ژنتیکی، فیزیولوژیکو اجتماعیرشد و بروز پیدا میکند، بهطوریکه وجه مشخصه این بیماری اختلالدر کنترل انجام عملی، یا احساساجبار در انجام یک عمل مشخص، با وجود آگاهی نسبت به عواقب خطرناک آن باشد.
وابستگی به مواد (مواد مخدر و مشروبات الکلی)، یا عادتهای ناهنجار، یک اختلال روان پزشکی و روانشناسی بوده که از یک سو، معنای لغت خوشبختی را در زندگی فرد و خانواده او از بین میبرد و از سوی دیگر آسیبهای اجتماعی و اقتصادی بیشماری را به همراه دارد. در تعریف دیگری از اعتیاد به مواد آمدهاست، اعتياد جايگزينی مزمن است، یعنی مواد مخدر بیرونی، چه گیاهی و چه شیمیایی و حتی الکل، جایگزین مواد مخدر و یا مواد شبه افیونی طبیعی جسم انسان یا فرد معتاد شدهاست.[۴]البته عادتهای ناهنجار و اعتیادهای رفتاری مستقل از مواد شیمیایی تا همین سالهای اخیر هم در طبقهبندیهای رسمی به عنوان اعتیاد محسوب نمیشدند و مدت کوتاهی است که اعتیادهایی مانند اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به کار و اعتیاد به بازیهای کامپیوتری به عنوان شکلی از اعتیاد طبقهبندی شده و مورد توجه قرار میگیرند.
یکی از بزرگترین مشکلات اغلب کشورها در عصر امروز، پدیده سوء مصرف مواد است، که بطور مستقیم و غیر مستقیم، کوتاه مدت و بلند مدت، کیفیت زندگی ساکنین آن را تحتالشعاع قرار داده است.
اعتیاد پاسخ فیزیولوژیک بدن است به مصرف مکرر مواد اعتیادآور.[۶]این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد میگردد و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن میشود. در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا میکند و مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد.
اعتیاد جسمی:پاسخ فیزیولوژیک بدن نسبت به ورود و تأثیر مواد جدید به بدن میباشد که معمولاً با پدیده تطبیق پذیری(Tolerance) بروز میکند یعنی به دلیل افزایش تعداد گیرندههای عصبی و کاهش میانجیهای عصبیموجود در سیستم عصبی مرکزینیاز فرد مصرفکننده هر روز بیشتر میشود. ترک اعتیاد جسمی همراه با درد، بیخوابی، پرخوابی و … (خماری) همراه است. طول دوره ترک اعتیاد جسمی بسیار کوتاهتر از اعتیاد روانی است.
اعتیاد روانی:ناشی از لذت و سرخوشی مصرف مواد مخدرمیباشد. دقیقاً به واسطه برهم ریختن نظم ترشح میانجیهای عصبی فرد دچار آسیبها یا تناقضات روحی میشود. به عنوان مثال ماده مخدر مت آمفتامین (مخدر شیشه) باعث افزایش ترشح دوپامیندر مغز میشود و باعث ایجاد حالت تحریکی، سرخوشی، تمرکز و… میشود. حال پس از قطع مصرف با کاهش سطح دوپامین فرد خواب آلود، افسرده، بی تمرکز و… میشود. طول دوره بازگشت این میانجیهای عصبی به حالت طبیعی بسیار طولانیتر و حتی برخی معتقدند بازگشت ندارند. در نتیجه اعتیاد روانی بسیار مهلک تر میباشد. اعتیاد روانی باعث لغزش بسیاری از مصرفکنندگان سابق حتی با طول دورههای چندین سال میشود.
اما متأسفانه افراد سود جو برای تبلیغ مواد مخدر ادعای عدم اعتیاد آوری آن را میکنند ولی در واقع تمامی مواد مخدر اعتیاد روانی دارند ولی برخی اعتیاد جسمی ندارند.
اعتیاد را میتوان به دو گروه مجاز و غیرمجاز تقسیمبندی نمود.
اعتیاد مجاز، شامل مصرف مداوم موادی است که بهعنوان داروشناخته میشوند. این مواد دارویی ممکن است طبیعی یا مصنوعی باشند و با تجویز پزشک یا بهصورت خودسرانه مصرف شوند. اعتیاد به موادی مانند تنباکوو سیگارنیز که از نظر روانی وابستگی ایجاد میکند و باعث تداوم مصرف میشود، در ردیف اعتیاد مجاز طبقهبندی میشود.
اعتیاد غیرمجاز: وابستگی فرد به مصرف همیشگی مواد مخدر و بهگونهای که قوانین کشور یا بینالمللی آن را غیرقانونی بشناسد، اعتیاد غیرمجاز نامیده میشود.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانیدر آخرین ویرایش خود (DSM-5 2013) مواد مخدر را در ۱۰ رده به شرح ذیل طبقهبندی کردهاست:
در نوعی دیگر از تقسیمبندی مواد مخدر بر حسب نوع تأثیرشان بر سیستم عصبی مرکزیبه سه گروه تقسیم میشوند:
در درستیاین مقاله اختلاف نظر وجود دارد. خواهشمندیم در روشنشدن اعتبار منابعمورد اختلاف کمک کنید. بحثهای مرتبط را میتوانید در صفحهٔ بحثببینید. |
اعتیاد را میتوان یک مسمومیت مزمن دانست که برای شخص و هم برای خانواده و جامعه اش مضر است. انواع آن به شرح زیر است:
۱- تریاک: که بیشتر در بین افراد مسن درگذشته مصرف آن رواج داشته اما امروزه در بین جوانان و نوجوانان توزیع و مصرف میگردد، مادهای خوابآوربوده و شخص معتاد از مصرف آن احساس لذت و نشاطی «نئشگی» مینماید. معرف آن به تدریج باعث افزایش طلب میگردد و فرد لحظهای به خود میآید که قادر به ترک آن نیست.
۲- مرفین: که از تریاک گرفته میشود و بدو صورت مایع و پودر مصرف میگردد، مصرف این مواد در بین جوانان زیاد است و مادهای خوابآور و اثرات تریاک را دارد.
۳- هروئین: این مواد از ترکیبات شیمیاییساخته شده و اثرش سه برابر مرفین بوده و خوابآور است، شخص معتاد همیشه در حال چرت زدن میباشد و چشمهای خواب آلود دارد.
۴- کوکائین: موادی تحرک زا، توهمآور و اغفالکنندهاست، کسانی که به این دارو معتاد میشوند معمولاً سادیسم جنسی پیدا میکنند و به همین دلیل افراد بسیار خطرناکی هستند معتاد پس از مصرف این دارو احساس شعف زاید الوصفی پیدا میکند و شاد میشود و لذت جنسی او تشدید پیدا میکند، اثرات جسمی آن کم است در حالیکه از نظر روانی اثراتش از هروئین بیشتر است.
۵-ال.اس. دی: مصرف این مواد اعتیاد جسمانی ندارد ولی دارای اثرات مغزی و روانی زیانبخشی است، این مواد توهم زابوده و اعتیاد روانی را بهمراه دارد.
۶-آمفتامینها: موادی محرک زا و اعتیادآور است. این مواد سیستم مرکز عصبی را تحریک میکند، این مواد در میان دانشجویان مصرف بیشتری دارد زیرا باعث کم خوابیبوده و شخص را در حالت محرکی قرار میدهد. مصرف این مواد باعث میشود بدن در برابر آن مقاوم شود لذا شخص معتاد ناگزیر میگردد بیشتر مصرف کند.
۷-ماری جواناو حشیش: مصرف این مواد، اعتیاد جسمانی نداشته ولی اعتیاد روانی میآورند و به همین جهت زیانآور هستند، مصرف این مواد اثرات مغزی ناگواری را به همراه داشته و اغلب به صورت سیگار مصرف میشوند اثرات مخرب آن: خواب آرامش بخش، تشدید احساس، خندههای بیمورد و طولانی، لذت بخش بودن زمان و مکان، لکن وقتی تأثیر دارو تمام میشود شخص معتاد حالت و احساس بدی پیدا میکند و امکان ارتکاب جرم زیاد میشود و از سوی دیگر عاملی برای مصرف مواد مخدر قوی تر همانند هروئین میباشد.
۸- متادون: داروی مخدری است که به دلیل نیمه عمر بالای آن بیش از۲۴ ساعت جهت درمان اعتیاد به کار برده میشود و فقط در مراکز ترک اعتیاد و توسط پزشک باید تجویز شود
۹-مواد استنشاقی:این گروه شامل مواد شیمیاییگوناگونی است که به سرعت تبخیر میشوند. برخلاف سایر مواد مورد سوء مصرف که براساس تأثیری که بر سیستم اعصاب مرکزی میگذارند تقسیمبندی میشوند، این مواد برمبنای شیوه مصرف مشترکی که دارند دریک گروه جای گرفتهاند. مواد استنشاقی براساس عملکرد داروشناختی خود به سه دسته تقسیم میشوند: حلالهای فرار، نیتروس اکسیدو نیتریتها. گروه اول یعنی حلالهای فرار شایعترین مواد استنشاقی مورد سوء مصرف هستند. انواع سوختها مانند بنزین، گازوئیل و گاز فندک، داروهای بیهوشی مانند اتر، چسبها، انواع اسپریها، رنگهای شیمیایی و… در این گروه قرار میگیرند.
۱۰-تمجیزک:مایع زرد رنگ تزریقی است که پس از ترکیب با خون شخص مصرفکننده در رگ تزریق میشود
هرکسی که مواد مصرف میکند معتاد محسوب نمیشود. کسانی که مواد مصرف میکنند به سه دسته تقسیم میشوند اما درمیان آنها تنها معتادان مزمن هستند که به بیماری اعتیاد مبتلا میشوند.
منابع:
دانشنامه ویکی پدیا
fa.wikipedia.org
|
||||||
زندگینامه مختصر از حافظ شیرازیمعروف به لسانالغیب
تحقیق در مورد شاعر بزرگ ایرانی حافظ شیرازی
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین “حافظ شیرازی” (زاده ح. ۷۲۷ (قمری) – درگذشته ۷۹۲ (قمری))، معروف به لسانالغیب، ترجمان الاسرار ، لسانالعرفا و ناظمالاولیا شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیشتر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخنپردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است. او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته میشود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد و نام او به گونهای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار میشود. مطابق تقویم رسمی ایران این روز، روز بزرگداشت حافظ نامیده شده است.
زندگی حافظ شیرازی
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاءالدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بودهاست. در اشعار او که میتواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت میشود. آنچه از فحوای تذکرهها به دست میآید بیشتر افسانههایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شدهاست. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانوادهای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شدهاست. (با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانوادههای مرفه و بعضاً متوسط جامعه بودهاست). در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشتهاست.
آرامگاه حافظ شیرازی
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفای ۷۵۸ ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کردهاست. (در قطعهای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلالالدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید میکند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یک سال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بودهاست و از این رو میتوان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بودهاست). علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشتهاست. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین میشدهاست.
در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد. دربارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظشناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیحالله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه. ق و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ میدانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعهای از حافظ ولادت او را قبل از این سالها و حدود ۷۱۰ ق تخمین میزنند. آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ق روی دادهاست.
در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخان دیده میشود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی (متولد ۸۱۷ ق) بهصراحت این تاریخ بهعنوان سال درگذشت خواجه قید شدهاست. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی در نقاب خاک کشیدهاست.
روایت است هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند، عدهای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ میگساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد میدانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:
قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ که گرچه غرق گناه است، میرود به بهشت
این شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری میکند و همه را خاموش میکند.
آرامگاه حافظ شیرازی
آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گلهای جانپرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شدهاست. امروزه این مکان یکی از جاذبههای مهمّ گردشگری به شمار میرود و بسیاری از مشتاقان شعر و اندیشه حافظ را از اطراف جهان به این مکان میکشاند.
در زبان اغلب مردم ایران، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیدهاست. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه امامان بهکار میرود، بهخوبی نشانگر آن است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد. برخی از معتقدان به آیینهای مذهبی و اسلامی، رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسوم مذهبی همراه میکنند. از جمله با وضو به آنجا میروند و در کنار آرامگاه حافظ به نشان احترام، کفش خود را از پای بیرون میآورند. سایر دلباختگان حافظ نیز به این مکان بهعنوان سمبلی از عشق راستین و نمادی از رندی عارفانه با دیدهٔ احترام مینگرند.
دیوان حافظ شیرازی
دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تاکنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبانهای جهان به چاپ رسیدهاست. شاید تعداد نسخههای خطّی ساده یا تذهیبشدهٔ آن در کتابخانههای ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد. نکتهٔ خاصی که در دیوان حافظ وجود دارد، کثرت نسخههایی با مفردات و واژههای گوناگون است که این خصیصه باعث بروز تصحیحات متعدد و گاه متناقض هم در بین مصححان میشود.
غزلیات حافظ شیرازی
حافظ را چیرهدستترین غزل سرای زبان فارسی دانستهاند موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله است و غزلسرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانهپردازی است.
با آنکه حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده، نوآوری اصلی او در تکبیتهای درخشان، مستقل، و خوشمضمون فراوانی است که سرودهاست. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سورههای قرآن تأثیر گرفتهاست، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانستهاند.
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری
رباعیات حافظ شیرازی
چندین رباعی به حافظ نسبت داده شده که هرچند از ارزش ادبی والایی همسنگ غزلهای او برخوردار نیستند، اما در انتساب برخی از آنها تردید زیادی وجود ندارد. در تصحیح خانلری از دیوان حافظ تعدادی از این رباعیات آورده شده که ده رباعی در چند نسخهٔ مورد مطالعه او بودهاند و بقیه فقط در یک نسخه ثبت بودهاست. دکتر پرویز ناتل خانلری درباره رباعیات حافظ مینویسد: «هیچیک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزلسرا نمیافزاید.»
فال حافظ شیرازی
مشهور است که امروز در خانهٔ هر ایرانی یک دیوان حافظ یافت میشود. ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، و یا شب یلدا، با کتاب حافظ فال میگیرند. برای این کار، یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال میگیرد ابتدا نیت میکند، یعنی در دل آرزویی میکند. سپس به طور تصادفی صفحهای را از کتاب حافظ میگشاید و با صدای بلند شروع به خواندن میکند. کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحهای میخوانند و سپس کتاب حافظ را میبوسند، آنگاه با ذکر اورادی آن را میگشایند و فال خود را میخوانند.
برخی حافظ را «لسانالغیب» میگویند یعنی کسی که از غیب سخن میگوید و بر اساس بیتی از شعر حافظ او معتقد است که هیچکس زبان غیب نیست:
ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان کدام محرم دل ره در این حرم دارد
یکی از صنایع شعری ایهام است بدین معنی که از یک کلمه معانی متفاوتی برداشت میشود. ایهام در اشعار حافظ به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته. همچنین از مهمترین خصوصیات شعر حافظ گستردگی مطالب ذکر شده در یک غزل اوست؛ به گونهای که در یک غزل از موضوعهای فراوانی حرف میزند. از طرفی هر بیت شعر حافظ نیز به طور مستقل قابل تفسیر است. این ویژگیهای شعر حافظ باعث شده که هر کس با هر نیتی که دیوان حافظ را بگشاید و غزلی از آن را بخواند در مورد نیت خود کلمه یا جملهای در آن مییابد و فرد فکر میکند که حافظ نیت او را خوانده و به وی جواب دادهاست. غافل از اینکه این ویژگی شعر حافظ است و در بقیه غزلیات او نیز کلمات یا جملاتی همخوان با نیت صاحب فال وجود دارد.
حافظ زمانی که درمانده میشود به فال روی میآورد:
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش زدهام فالی و فریاد رسی میآید
زندگی نامه فردوسی
بر پایهٔ دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان دیده به جهان گشود. نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شدهاست. نام کوچک او را در بنمایههای کهنتر «حسن» نیز نوشتهاند. پدرش از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد .
چنان كه مي دانيم "دهقانان" يك طبقه از مالكان بودند كه در دوره ي ساسانيان (و چهار پنج قرن اول از عهد اسلامي) در ايران زندگي مي كردند و يكي از طبقات اجتماعي فاصل ميان طبقه كشاورزان و اشراف درجه اول را تشكيل مي دادند و صاحب نوعي "اشرافيت ارضي" بودند.
زندگانی آنان در كاخهايي كه در اراضي خود داشتند مي گذشت. آنها به وسيله ي "روستاييان" از آن اراضي بهره برداري می نمودند و در جمع آوري ماليات اراضي با دولت ساساني و سپس در عهد اسلام با دولت اسلام همكاري داشتند و حدودا تا زمان حمله مغول به تدريج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضييقات گوناگون از بين رفتند.
همانطور که در زندگی نامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم زمان با گونهای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و سرزمینهای فرارود بود.
در درازنای همین دو سده شمار چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی بینندهٔ کوششهای مردم پیرامونش برای پاسداری ارزشهای دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینهای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سختگام همان راه شد.
زندگی نامه فردوسی- دوران کودکی و نوجوانی
درباره دوران کودکی و جوانی فردوسی نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بنمایههای کهن جز افسانه و خیالبافی چیزی به چشم میخورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی - فرهنگی شاهنامه، میتوان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرفنگری در سرودهها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده است. همچنین از شاهنامه و زندگی نامه فردوسی این گونه برداشت کردهاند که فردوسی با زبان عربی و دیوانهای شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بودهاست.
بیوگرافی و زندگی نامه فردوسی سراینده کتاب شاهنامه
سرودههای فردوسی
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند اما با مطالعه زندگی نامه فردوسی میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداخته است و چه بسا سرودن داستان های شاهنامه را در همان زمان و بر پایهٔ داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کردهاست. از میان داستان های شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمهکاره ماندن گشتاسبنامه سرودهٔ او (که به زمانهٔ زرتشت میپردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بنمایهٔ دقیقی توسی در سرودن گشتاسبنامه بودهاست پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر «شاهنامهٔ ابومنصوری» را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بودهاست و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخهای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.
زندگی نامه فردوسی-سُرایش شاهنامه
شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیتها به انجام رساند:
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد به ماه سفندارمذ روز ارد
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار به نام جهان داور کردگار
این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بودهاست:
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار به نام جهان داور کردگار
فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ کامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خواندهاست.
آرامگاه فردوسی در شهر توس
درگذشت و آرامگاه فردوسی
محمد امین ریاحی، با درنگریستن در زندگی نامه فردوسی و گفتههای وی از سن و ناتوانی خود، این گونه نتیجه گیری کردهاست که فردوسی میبایست پس از سال ۴۰۵هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.
پس از مرگ، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن فردوسی از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری کرد و به ناچار در باغ خود وی در توس به خاک سپرده شد. آرامگاه فردوسی بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ به دستور رضا شاه بازسازی شد.
مذهب فردوسی
بر اساس ابیاتی در خود شاهنامه و همچنین با مطالعه زندگی نامه فردوسی و منابع اولیهای چون آثار نظامی عروضی و نصیرالدین قزوینی، فردوسی یک مسلمان شیعه بود؛ ولی برخی از پژوهشگران اخیراً در مورد مذهب وی و شاخهٔ شیعی آن اظهار تردید کردهاند.
بزرگداشت و گرامیداشت فردوسی
در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است هر سال در این روز آیینهای بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میگردد.
عقد منجز و معلق
تعریف:
مطابق ماده 189 قانون مدنی: « عقد منجز آن است که تأثیر آن بر حسب انشاء، موقوف به امر دیگری نباشد و الا معلق خواهد بود.» پس در عقد معلق، طرفین در عین حال که اراده خود را به طور منجز بیان میدارند،اثر آن را موقوف به امر دیگری میکنند تا ...
پس از وقوع شرط، تحقق پیدا کند. برای مثال اگر مردی به زنی بگوید « خانهام را به تو فروختم به شرط آنکه با من نکاح کنی»، بر فرض که این پیشنهاد مورد قبول زن واقع شود،تملک زمانی محقق خواهد شد که نکاح نیز بین آن دو واقع گردد. بنابراین اصطلاح عقد معلق خالی از مسامحه نیست و به اعتبار اثر انشاء عقد معلق خوانده میشود. عقد معلق در مرحله انشاء و توافق با سایر عقود تفاوتی ندارد و وجود تعهد است که در اینگونه قرار دادها، منوط به امر خارجی میشود.
برعکس در عقد منجز التزام دو طرف موکول به هیچ امر دیگری نیست و با توافق آنها بوجود میآید.
در عقد معلق تراضی دو طرف بر ساختن سببی است که پس از الحاق شرط به آن کارایی مییابد و به اقتضای ماهیت خود نافذ میشود.پس دو طرف در خلق و انشاء این سبب جازم هستند و منوط شدن تأثیر سبب به شر ط نیز متناسب با ماهیت منشأ و چگونگی انشاء است و هیچ فاصله نامعقولی بین آن دو نمیافتد.
وانگهی همان سبب معلق که زمینه ایجاد اثر اصلی و مطلوب دو طرف است، خود رابطه ویژهای را ایجاد میکند که عبارت است از:
الف- اثر عقد معلق پیش از وقوع شرط:
عقد معلق نیز مانند سایر عقود با توافق طرفین واقع میشود و رابطه حقوقی خاصی بوجود میآورد که پس از وقوع شرط، تبدیل به تعهدات اصلی خواهد شد.به همین جهت هیچ یک از دو طرف عقد نمیتواند به بهانه معلق بودن اثر آن، از عهد خود سرپیچی کند(ماده 219 قانون مدنی).
ماده 219 قانون مدنی مصوب 1314: «عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشد بین متعاملین و قائم مقام آنها لازمالاتباع است مگر این که به رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود.»
حقی که در اثر عقد بوجود میآید در حدود مقتضای خود نفوذ حقوقی دارد؛ یعنی قابل انتقال است و به همان صورت به بازماندگان میرسد،صاحب حق نیز میتواند اقداماتی را که برای حفظ وضع موجود و حقوق احتمالی آینده او ضرورت دارد انجام دهد.برای مثال خریدار معلق ملک در دعوایی که بین مالک(فروشنده) و دیگران نسبت به ملکیت یا حقوق ارتفاقی بر آن جریان دارد، میتواند به عنوان ثالث وارد شود.(ماده 270 قانون آیین دادرسی مدنی)
ماده 270 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1318 : «هر گاه شخص ثالثی در موضوع دادرسی اصحاب دعوی اصلی برای خود مستقلاً حقی قائل باشد و یا خود را ذینفع در محق شدن یکیاز طرفین بداند میتواند مادام که اعلان ختم دادرسی نشده است وارد دعوی گردد اعم از اینکه دعوی در مرحله نخستین مطرح باشد و یا در مرحلهپژوهش در این صورت شخص نامبرده باید به دادگاهی که دعوی در آنجا مطرح است دادخواست داده و در دادخواست منظور خود را صریحاً قید نماید.»
ب- اثر عقد معلق بعد از تحقق شرط:
پس از تحقق شرط، تعهدهای نهایی طرفین با تمام آثار حقوقی خود محقق میشود و صاحب حق میتواند از تمام مزایای آن استفاده نماید. اما سؤال این است که آیا وقوع شرط در گذشته نیز تأثیر میکند و عقد را از آغاز انعقاد به صورت منجز درمیآورد یا اثر آن ناظر به آینده است و فقط از تاریخ وقوع اثر میگذارد؟
قانون مدنی در این زمینه حکمی ندارد.پس برای اثبات اثر شرط در گذشته میتوان گفت این امر نتیجه پیروی از اراده مفروض طرفین است. زیرا ظاهر این است که خواستهاند در صورت وقوع شرط عقد از آغاز مؤثر باشد و حقوق و تعهدات آن چنان محقق شود که گویی هیچ تعلیقی در آن نبوده است.به اضافه در عقد منظور این نیست که برای طلبکار فقط امید و احتمال ناپایداری بوجود آید. دو طرف میخواهند ترتیبی دهند که عقد در حدود طبیعت خود الزامآور باشد و مدیون نتواند در مال خود تصرفی نماید که مانع از اجرای تعهد شود و این مقصود در فرضی حاصل میشود که شرط اثر قهقرایی داشته باشد.
این استدلال قابل انتقاد است ، زیرا معلق کردن اثر عقد بظاهر حکایت میکند که طرفین خواستهاند وجود تعهد را تا هنگام وقوع شرط به تأخیر اندازند؛یعنی از آن پس ملتزم گردند.حمایت از حقوق طلبکار نیز با اثر قهقرایی شرط ملازمه ندارد، چون دیدیم که پیش از تحقق شرط نیز رابطه حقوقی خاصی بین طرفین وجود دارد و احترام به همین رابطه برای حفظ حقوق احتمالی طلبکار کافی است.
مقایسه عقد معلق با عقد منجز
عقد معلق و مؤجل را نباید با یکدیگر اشتباه کرد. زیرا در عقد نخست پیش از وقوع شرط تعهد بوجود نیامده است. ولی در عقد مؤجل اثر آن به طور کامل بوجود میآید و فقط اجرا و مطالبه دین مدتی به تأخیر میافتد.برای مثال اگر در عقد بیع قرار باشد که مبیع پس از شش ماه تسلیم شود، با وقوع بیع فروشنده ملزم به تسلیم است، جز اینکه دین را قبل از شش ماه نمیتوان از او خواست. در حالی که اگر تملیک معلق بر امری میشد، پیش از حصول شرط، نه تنها خریدار حق مطالبه مبیع را نداشت، مالک آن هم بشمار نمیآمد.
تعلیق واقعی در صورتی است که اثر انشاء منوط به وقوع حادثه خارجی و احتمالی شود.پس اگر تعلیق به شرایط درستی عقد شود (مانند وجود دین درعقد ضمان) ، نوعی تأکید بیفایده است،همچنین اگر تحقق شرط در آینده بیقین معلوم باشد (مانند طلوع آفتاب یا فرارسیدن نوروز) باید عقد را مؤجل شمرد نه معلق.
منبع: دکتر ناصر کاتوزیان،دوره مقدماتی اعمال حقوقی،ناشر شرکت سهامی انتشار با همکاری بهمنبرنا،چ 7 ،ص24-
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا