بسمه تعالی
موضوع تحقیق : خواص سوره یاسین
آیات شریفه قلب قرآن ی سوره یس مانند دیگر آیه های نورانی قرآن کریم جزو معجزات الهی است که هر کدام نشانه و چراغی برای هدایت انسانها و مسیر زندگی هر فردی است.
در این گزارش به بخشهایی از ویژگیهای مهم این سوره نورانی اشاره شده است که باهم میخوانیم:
از كار افتادن ابزار شناخت !
انسان براى اينكه بتواند از عالم بيرون وجود خود آگاه شود از وسائل و ابزارى بهره مى گيرد كه به آن ابزار شناخت گفته مى شود. قسمتى از آنها درون ذاتى هستند، و قسمتى برون ذاتى عقل و خرد و وجدان و فطرت از ابزار شناخت درون ذات است ، و حواس ظاهرى انسان همچون بينائى و شنوائى و مانند آن ابزار شناخت برون ذاتند. اين وسائل خداداد اگر مورد بهره بردارى صحيح قرار گيرند روز به روز قويتر و نيرومندتر مى شوند، و بهتر و دقيقتر حقايق را نشان مى دهند.
اما اگر مدتى در مسيرهاى انحرافى قرار گيرند، و يا اصلا از آنها استفاده نشود، تدريجا تحليل رفته و يا به كلى دگرگون مى شوند و حقايق را وارونه نشان مى دهند، درست همانند آئينه صافى كه گرد و غبار ضخيمى آن را بپوشاند، و يا خراشهاى زياد و عميقى بر چهره آن وارد شود كه ديگر نمى تواند چيزى را نشان دهد، و اگر نشان دهد هرگز با واقعيت آن تطبيق نمى كند.
اين اعمال نادرست و موضعگيريهاى انحرافى انسان است كه نعمت بزرگ ابزار شناخت را از او مى گيرد، و به همين دليل مقصر اصلى خود او و گناه آن نيز بر گردن خود او است .
آيات فوق ترسيم گويائى از همين مساله مهم و سرنوشت ساز است ، هوسبازان مستكبر، و خود خواهان متعصب ، و دنباله روان بى قيد و شرط را به كسانى تشبيه ميكند كه از يكسو در غل و زنجير گرفتارند، اين همان زنجيرهاى هوس و كبر و غرور و تقليد كوركورانه است كه خود بر دست و گردن خويش نهادهاند، و بر كسانى تشبيه ميكند كه در محاصره دو سد نيرومند و غير قابل عبور قرار گرفتهاند. و از سوى ديگر چشمانشان نيز بسته و نابينا است .
غل و زنجير به تنهائى براى جلوگيرى از حركت آنها كافى است، آن دو سد عظيم نيز به تنهائى مانع فعاليت آنها است، نداشتن چشم و نابينائى خود نيز عامل مستقلى است .
اين دو سد گوئى به قدرى بلند و نزديك است كه به تنهائى قدرت ديد آنها را مى گيرد همانگونه كه قدرت حركت را از آنها سلب ميكند.
مکررا گفته ايم هدايتپذيرى انسان تا زمانى است كه به اين مرحله نرسيده باشد، اما هنگامى كه به اين مرحله برسد اگر تمام انبياء و اوليا نيز جمع شوند و تمام كتب آسمانى را بر او بخوانند موثر نخواهد شد!
و اينكه در روايات اسلامى و همچنين در آيات قرآن تاكيد شده كه اگر لغزشى براى انسان پيدا شد و گناهى از او سر زد فورا توبه كند و به سوى خدا باز گردد، و از تاخير و اصرار بپرهيزد براى اين است كه به اين مرحله نرسد، زنگارها را بشويد، موانع كوچك را قبل از تبديل شدن به يك سد بزرگ ويران كند، و راه پيشرفت و حركت را باز نگهدارد و گرد و غبار را از مقابل ديدگان خود فرو بنشاند تا نظر تواند كرد.
سدهائى از پيش و پس !
اين سؤ ال براى بعضى از مفسران مطرح شده است كه مانع اصلى براى ادامه حركت سدهاى پيش رو است ، سد پشت سر چه معنى دارد؟
بعضى پاسخ گفته اند: انسان داراى دو گونه هدايت است ، هدايت نظرى و استدلالى ، و هدايت فطرى و وجدانى ، سد پيش رو اشاره به اين است كه او از هدايت نظرى محروم ميگردد، ميخواهد به عقب باز گردد و به هدايت فطرى نظر بيفكند، سد و مانع پشت سر، او را از بازگشت به فطرت باز مىدارد.
بعضى ديگر گفته اند سد پيش رو اشاره به موانعى است كه او را از وصول به آخرت و سعادت جاويدان باز مى دارد، و سد پشت سر چيزى است كه او را حتى از رسيدن به سعادت و آرامش در دنيا مانع مى شود.
اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه انسان هنگامى كه در طريق به سوى مقصد به مانعى برخورد كند به عقب بر مى گردد، تا راه ديگرى به سوى مقصد پيدا كند، اما وقتى در دو طرف سدى ايجاد شده است از پيدا كردن راه به سوى مقصد به هر حال محروم مى شود.
ضمنا پاسخ اين سؤ ال كه چرا سخنى از سد در طرف راست و چپ به ميان نيامده ؟ نيز روشن شد، زيرا رفتن به راست و چپ هرگز انسان را به مقصد نميرساند بايد راهى به پيش بگشايد.
بعلاوه معمولا سد را در جائى ايجاد ميكنند كه طرف راست و چپ آن بسته است تنها گذرگاهى ميان آن دو قرار دارد كه با ايجاد سد آن گذرگاه نيز بسته مى شود، و عملا انسان در محاصره قرار مى گيرد.
محروميت از سير آفاقى و انفسى
براى شناخت خداوند معمولا دو راه براى مطالعه وجود دارد مطالعه در نشانه هاى خدا كه در جسم و جان انسان است ، و آن را آيات انفسى مى نامند و مطالعه در آياتى كه در بيرون وجود او در زمين و آسمان و ثوابت و سيارات و كوه و دريا وجود دارد، و آن را (آيات آفاقى ) مى گويند كه قرآن مجيد در آيه 53 سوره فصلت به آن اشاره كرده ، ميفرمايد: «سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق» به زودى آيات خود را در آفاق و انفس به آنها نشان ميدهيم تا براى آنها ثابت شود كه خداوند حق است .هنگامى كه قدرت شناخت انسان از كار مى افتد هم طريق مشاهده آيات انفسى بر او بسته مى شود، و هم مشاهده آيات آفاقى .
در آيات فوق از جمله «انا جعلنا فى اعناقهم اغلالا فهى الى الاذقان فهم مقمحون» اشاره به معنى اول است ، زيرا غل و زنجیر چنان سر آنها را به بالا نگاه مى دارد كه حتى قدرت ديدن خويشتن را ندارند، و سدهاى پيش و پس چنان چشم آنها را از مشاهده اطراف خود باز مى دارد كه هر چه نگاه مى كنند جز ديوار سد چيزى را نمى بينند و از مشاهده آيات آفاقى محروم مى شوند.
انواع كتابهاى ثبت اعمال
از آيات قرآن مجيد چنين استفاده ميشود كه اعمال انسان در چند كتاب ثبت و ضبط ميگردد، تا به هنگام حساب هيچگونه عذر و بهانه اى براى كسى باقى نماند.
نخست (نامه اعمال شخصى ) است كه ثبت كننده تمام كارهاى يك فرد در سراسر عمر او است ، قرآن مى گويد: روز قيامت به هر كس گفته مى شود: «اقرء كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبا»: خودت نامه اعمالت را بخوان ،كافى است كه خود حسابگر خويش باشى (اسراء – آیه 14)
اينجاست كه فرياد مجرمان بلند ميشود و مى گويند: واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ گناه كوچك و بزرگى نيست مگر اينكه آن را ثبت و احصا كرده است ؟!«يقولون يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لا يغادر صغيرة و لا كبيرة الا احصاها (كهف -آیه 49)
اين همان كتابى است كه نيكوكاران آن را در دست راست دارند و بدكاران
در دست چپ (حاقه - 19 و 25)
دوم كتابى است كه (نامه اعمال امتها) است ، و بيانگر خطوط اجتماعى زندگى آنها ميباشد چنانكه قرآن مى گويد: كل امة تدعى الى كتابها: روز قيامت هر امتى به نامه اعمالش فرا خوانده ميشود (جاثيه – 28)
و سومين كتاب همان كتاب نامه جامع و عمومى لوح محفوظ است كه نه تنها اعمال همه انسانها از اولين و آخرين ، بلكه همه حوادث جهان در آن يكجا ثبت است ، و گواه ديگرى در آن صحنه بزرگ بر اعمال آدمى است ، و در حقيقت امام و رهبر براى فرشتگان حساب ، و ملائكه پاداش و عقاب است .
همه چيز ثبت مى شود حتى ...
در حديث گويا و بيدار كننده اى از امام صادق (ع) ميخوانيم : «ان رسول الله نزل بارض قرعاء، فقال لاصحابه : ائتوا بحطب ، فقالوا: يا رسول الله نحن بارض قرعاء! قال فليات كل انسان بما قدر عليه ، فجاءوا به حتى رموا بين يديه ، بعضه على بعض ، فقال رسول الله (ص ) هكذا تجمع الذنوب ثم قال اياكم و المحقرات من الذنوب ، فان لكل شى ء طالبا الاوان طالبها يكتب ما قدموا و آثارهم و كل شى ء احصيناه فى امام مبين »: رسول خدا وارد زمين بى آب و علفى شد، به يارانش فرمود: هيزم بياوريد، عرض كردند: اى رسول خدا! اينجا سرزمين خشكى است كه هيچ هيزم در آن نيست ، فرمود: برويد، هر كدام هر مقدار ميتوانيد جمع كنيد، هر يك از آنها مختصر هيزم يا چوب خشكيدهاى با خود آورد، و همه را پيش روى پيغمبر (ص ) روى هم ريختند (شعله اى در آن افكند و آتشى عظيم از آن زبانه كشيد) سپس پيامبر (ص ) فرمود: اينگونه گناهان (كوچك ) روى هم متراكم مى شوند ((و شما براى تك تك آنها اهميتى قائل نيستيد!)) سپس فرمود: بترسيد از گناهان كوچك كه هر چيزى طالبى دارد، و طالب آنها آنچه را از پيش فرستادند، و آنچه را از آثار باقى گذاشته اند مى نويسد و همه چيز را در كتاب مبين ثبت كرده .
اين حديث تكان دهنده ترسيمى است گويا از تراكم گناهان كم اهميت و آتش عظيمى كه از مجموع آنها زبانه مى كشد.
در حديث ديگرى آمده است كه قبيله «بنو سلمه» در نقطه دور دستى از شهر مدينه قرار داشتند، تصميم گرفتند به نزديكى مسجد پيامبر (ص) نقل مكان كنند، آيه فوق نازل شد انا نحن نحى الموتى ... و پيامبر (ص) به آنها فرمود: ان آثاركم تكتب آثار شما (گامهاى شما به سوى مسجد) در نامه اعمالتان نوشته خواهد شد (و پاداش خواهيد گرفت ) هنگامى كه بنو سلمه اين سخن را شنيدند صرفنظر كردند و در جاى خود ماندند. روشن است كه آيه مفهوم وسيع و گسترده اى دارد كه هر يك از اين امور مصداقى از آن است . آنچه ممكن است در بدو نظر ناهماهنگ با تفسير فوق تصور شود رواياتى است از طرق اهل بيت (ع) كه امام مبين در آن به امير مؤ منان على (ع) تفسير شده است .
از جمله در حديثى از امام باقر (ع) از پدرش از جدش (ع) نقل شده است كه فرمود: هنگامى كه اين آيه «و كل شى ء احصيناه فى امام مبين» نازل شد.
ابو بكر و عمر برخاستند و عرض كردند: اى پيامبر! آيا منظور از آن تورات است ؟ فرمود: نه ، عرض كردند انجيل است ؟ فرمود: نه ، عرض كردند: منظور قرآن است ؟ فرمود: نه ، در اينحال امير مؤ منان على (ع) به سوى پيامبر (ص) آمد هنگامى كه چشم رسول خدا (ص) بر او افتاد فرمود: «هو هذا! انه الامام الذى احصى الله تبارك و تعالى فيه علم كل شى ء»: امام مبين اين مرد است ! او است امامى كه خداوند متعال علم همه چيز را در او احصا فرموده .!((در تفسير على بن ابراهيم از ابن عباس از خود امير مؤ منان نيز نقل شده است كه فرمود: انا و الله الامام المبين ، ابين الحق من الباطل ورثته من رسول الله )) به خدا سوگند منم امام مبين كه حق را از باطل آشكار مى سازم ، اين علم را از رسول خدا به ارث برده و آموخته ام.
گرچه بعضى از مفسران همچون آلوسى از نقل اين گونه روايات از طريق شيعه وحشت كرده ، و آن را به نادانى و بيخبرى از تفسير آيه نسبت داده اند، ولى با كمى دقت روشن مى شود كه اين گونه روايات منافاتى با تفسير امام مبين به لوح محفوظ ندارد، زيرا قلب پاك پيامبر (ص) در درجه اول و قلب وسيع جانشين او در درجه بعد آئينه هائى است كه لوح محفوظ را منعكس مى كند، و قسمت عظيمى از آنچه در لوح محفوظ است از سوى خدا به آن الهام مى گردد، به اين ترتيب نمونه اى از لوح محفوظ ميباشد، و بنا بر اين اطلاق امام مبين بر آن مطلب عجيبى نيست ، چرا كه فرعى است كه از آن اصل گرفته شده ، و شاخه هاى است كه به آن ريشه باز مى گردد.
از اين گذشته وجود انسان كامل - چنانكه مى دانيم - عالم صغيرى است كه عالم كبير را در خود خلاصه كرده است ، و طبق شعر معروف منسوب به حضرت على(ع)
اتزعم انك جرم صغير؟
و فيك انطوى العالم الاكبر!
آيا گمان ميكنى كه تو موجود كوچكى هستى در حالى كه عالم بزرگ در تو خلاصه شده است ؟ و نيز ميدانيم كه عالم هستى از يك نظر صفحه علم خدا و لوح محفوظ است .
عجب اينكه (آلوسى) با اينكه روايات فوق را شديدا انكار ميكند تفسير اخير را چندان بعيد نشمرده است ، و به هر حال در اينكه منظور از امام مبين لوح محفوظ است شكى نيست ، روايات فوق نيز قابل تطبيق بر آن مى باشد (دقت كنيد.
پاداش و عذاب برزخ
در آيات بالا آمده بود كه مؤ من مزبور بعد از شهادت در بهشت الهى جاى گرفت و آرزو مى كرد ايكاش بازماندگان از سرنوشت او آگاه مى شدند، مسلما اين آيات همانند آيات مربوط به شهيدان مربوط به بهشت جاويدان رستاخيز نيست كه بر طبق آيات ورود در آن بعد از رستاخيز مردگان و حساب محشر صورت خواهد گرفت .
از اينجا روشن مى شود كه ما بهشت و دوزخى نيز در برزخ داريم كه شهيدان در آن متنعم ، و
طاغيان همچون آل فرعون صبح و شام در برابر آتش آن قرارمى گيرند، و با توجه به اين مطلب بسيارى از مسائلى كه در مورد بهشت و دوزخ وارد شده ، همانند آنچه در روايات معراج و امثال آن آمده است ، حل مى شود.
فضیلت و خواص سوره یس
در فضیلت این سوره از حضرت محمد (ص) نقل شده: هر کس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید.
ایشان همچنین فرمودند: هر کس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند.
از ابی بصیر روایت شده که حضرت صادق (ع) فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر کس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنکه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شام کند و هر کس در شب قبل از خواب آن را تلاوت کند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شدهو هر آسیب حفظ کنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش کنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا کنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت کنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر کجا که چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینکه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش کنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیکی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند که هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نکشد و با زاری کنندگان زاری نکند.
آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت کن هر که را خواهی ،که شفاعت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه که هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد که برآورده شود و شفاعت کند که پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نکشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نکبت گناه و عمل زشتی که از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.
از جابر جعفی روایت شده که امام باقر (ع) فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان کند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین کرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.
آثار و برکات سوره
* آثار دهگانه قرائت سوره یس: پیامبر اسلام (ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:
1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛
2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛
3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛
4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛
5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛
6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛
7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛
8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛
9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛
10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.
* پیدا شدن گمشده
شخصی به امیرالمؤمنین (ع) عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟
حضرت(ع) فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: «یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَیَّ ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.
شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.
* جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن
در کتاب المصباح امده: هر کس سوره «یس» را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.
* داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی
اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل کنید که فرمود: هر کس در نهم شعبان سوره «یس» را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد.
* برای دیدن پیامبر اکرم (ص) در خواب
در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام (ص)در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه «آیه 42 یس» را بخواند.
* رفع فقر
جهت رفع فقر هر بامداد «آیه 68 یس» را قرائت کند.
* دوای دردها
از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است: هر کس سوره یس را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور می کند.
ختم مجرب
برآورده شدن حاجت مشروع
1) یکی از برزگان و عارفان می گوید: سوره یاسین را بسیار می خواندم و هر حاجتی که داشتم به تلاوت این سوره به این شکل مداومت می نمودم.
در سوره یس هفت «مبین» وجود دارد؛ به هر مبین که رسیدی این دعا را 3مرتبه بخوان:
«بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان المنفّس عن کل مدیون، سبحان المفرج عن کل محزون، سبحان الناصر عن کل مظلوم، سبحان المخلص عن کل مسجون، سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون، سبحان انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون، سبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون.»
2) از حضرت سلمان فارسی رحمة الله روایت شده اگر کسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با کسی، سوره یس را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را که بخواهد انجام شود. انشاءالله زیرا که اسم اعظم خداوندی در این دعا است ودعا است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین.»
3) کسی که می خواهد مشکلش حل شود شب جمعه، چهار رکعت نماز بخواند و به این ترتیب که می آید: در رکعت اول: بعد از سوره «حمد» سوره «یس» را بخواند و سپس به رکوع رود و هنگامی که سر از رکوع بر می دارد صد مرتبه این ذکر را بگوید:
«واذا سلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون» (بقره، 186).
در رکعت دوم: حمد را دو مرتبه، سوره «یس» را یک مرتبه بخواند و بعد از آن قنوت را بجای آورد و به رکوع رفته و پس از سر برداشتن از رکوع همان ذکر (بقره، آیه 186) را صد مرتبه تکرار کند و به سجده رود و پس از دو سجده تشهد را بخواند اما بدون سلام برخیزد مثل کاری که در نماط طهر انجام می دهد.
در رکعت سوم: «حمد» را سه مرتبه و «یس» را یک بار و رکوع را بجای آورد و پس از سربرداشتن از رکوع این ذکر را صد مرتبه بگوید: «فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم»(بقره، آیه 137).
در رکعت چهارم: حمد را چهار مرتبه بخواند و «یس»را یکبار بخواند و بعد از رکوع بگو: «یا ربِّ إدْفَعْ عَنّی الضُّرَّ وَ انْتَ اَرْحَمُ الراحِمینْ» .
پس از دو سجده و تشهد و سلام به سجده برود و پیشانی را برزمین بگذارد و صد مرتبه این ذکر را بگوید: «استغفرالله» و بعد از آن گونه راست را بر زمین بگذارد و صد مرتبه بگوید: (ص) و بعد گونه چپ را بر زمین بگذارد و بگوید: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» (یس، 82) و پس از آن حاجت را بخواهد که انشاءالله برآورده خواهد شد.
4) برای برآورده شدن جمیع حاجات و سایر مهمات مجرب است به هر نیت که باشد سه نوبت سوره «یس» بخواند و هر نوبت که می خواند احتیاط می کند هرگاه به لفظ مبین می رسد یک انگشت خود را را گره می کند بعد از آنکه سوره را تمام کرد سه نوبت این دعا را بخواند: «سبحان المفرج عن کل مهموم سبحان المنفس عن کل مدیون سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون انّما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء و الیه ترجعون یا مفرج الهم فرج یا مفرج الهم فرج یا مفرج.»
پروردگارا! در آن روز پر خوف و خطر، در آن رستاخيز بزرگ و دادگاه عدل ، ما را به لطفت امنيت و آرامش بخش !
خداوندا! اگر داورى بر معيار اعمال باشد دست ما تهى است ، با ترازوى
فضل و كرم حسنات ناچيز ما را بسنج ، و با رحمت و غفرانت بر سيئات ما پرده بيفكن .
بار الها! آنچنان كن كه سرانجام كار هم تو از ما خشنود باشى و هم ما در پيشگاهت رستگار باشيم - آمين يا رب العالمين .
RUP چیست ؟ مراحل آن را توضیح دهید؟
معماری و ساختار كلی RUP
فرایند انجام یک پروژه تعریف میکند که چه کسی، چه کاری را در چه هنگام و چگونه برای رسیدن به هدف (انجام پروژه) انجام میدهد. در مهندسی نرمافزار، هدف ساختن یک محصول نرمافزاری و یا بهبود یک نمونهی موجود است. هدف از تعیین فرایند، تضمین کیفیت نرمافزار، برآورده شدن نیازهای کاربر و قابل تخمین بودن زمان و هزینهی تولید میباشد. علاوه بر این، تعیین فرایند، روندی جهت تحویل مصنوعات دوران تولید نرمافزار به کارفرما و ناظر پروژه ارائه میدهد تا از این طریق اطمینان حاصل کنند که پروژه روند منطقی خود را طی میکند و نظارت درست بر انجام پروژه ممکن است و از سوی دیگر، معیاری برای ارزیابی پروژه انجام شده میباشد. تا كنون متدولوژیهای مختلفی برای فرآیند تولید نرمافزار ارائه شدهاند كه یكی از مشهورترین آنها RUP است.
RUP ، متدولوژی ارائه شده توسط شرکت Rational ، پرکاربردترین فرآیند تولید و توسعه نرم افزاری در دنیای کنونی است و به عنوان یک استاندارد صنعتی بالفعل در دنیای IT پذیرفته شده است. به گزارش رویتر در سال 2001 میلادی بیش از ششصد هزار شرکت تولید کننده نرم افزار، از ابزارهای شرکت Rational استفاده می کردهاند که این تعداد کماکان هم در حال افزایش است. این متدولوژی، برای انواع پروژههای نرمافزاری در دامنههای مختلف مانند سیستمهای اطلاعاتی، سیستمهای صنعتی، سیستمهای بلادرنگ، سیستمهای تعبیه شده، ارتباطات راه دور، سیستمهای نظامی و ...) و در اندازههای متفاوت، از پروژههای بسیار کوچک (یک نفر در یک هفته) تا پروژههای بسیار بزرگ (چند صد نفر تولید کننده با پراکندگی جغرافیایی)، کاربرد دارد.
مزیت بزرگ این متدولوژی، استفاده از روش تکرار در تولید و مدیریت تولید نرمافزار است که این امر، امکان تولید مبتنی بر کاهش ریسک و مواجه با مشکلات اصلی در ابتدای کار و در نتیجه احتمال موفقیت بیشتر را فراهم میکند. از محاسن دیگر این متدولوژی مبنا قرار دادن نرمافزار و تولید یک معماری پایدار در ابتدای کار است، که در نتیجه امکان کشف مشکلات عمده ساختاری، تست و مجتمع سازی ممتد را از ابتدای کار فراهم میکند. از دیگر مزایای این روش این است که افراد تیم همزمان با پیشرفت پروژه، مطالب جدیدی فرا میگیرند و کیفیت فرآیند تولید نیز به طور مرتب افزایش مییابد.
همانطور كه در شكل بالا مشاهده میشود، RUP دارای دو بعد است:
1. محور افقی نشان دهندهی زمان است و با پیشرفت خود جنبههای چرخهی حیات فرآیند و فازهای RUP را نشان میدهد.
2. محور عمودی نمایانگر دیسیپلینهای RUP است كه فعالیتها را با استفاده از ماهیتشان به صورت منطقی دستهبندی میكند.
در هر فاز ممكن است یك یا چند تكرار وجود داشته باشد و در هر تكرار عملیات دیسپیلینهای مختلف انجام میگیرند
فازهای RUP
فازها و milestone های یك پروژه در RUP
Inception )آغازین(
هدف اصلی این فاز دستیابی به توافق میان كلیهی ذینفعان بر روی اهداف چرخهی حیات پروژه است. فاز Inception به دلیل تلاشهای تولید و توسعه جدید به صورت پایهای اهمیت فراوانی دارد كه در آن ریسكهای نیازسنجی و تجاری مهمی وجود دارد كه باید پیش از اینكه اجرای پروژه مورد توجه قرار گیرد، بررسی شوند. برای پروژههایی كه بر توسعه سیستم موجود متمركزند، فاز Inception كوتاهتر است، با اینحال این فاز برای حصول اطمینان از اینكه پروژه ارزش انجام دادن دارد و امكانپذیر نیز هست، انجام میشود. اهداف اصلی فاز آغازین شامل موارد زیر است:
• بدست آوردن محدوده نرمافزاری پروژه و محدودیتهای آن كه شامل یك دید عملیاتی، معیار پذیرش و اینكه چه چیز باید در محصول باشد و چه چیز نباید باشد، میشود
• مشخص كردن Use-Case های اساسی سیستم، سناریوهای اصلی عملیات كه مسائل مربوط به طراحی اصلی را ایجاد میكند.
• نمایش و شاید توضیح حداقل یك معماری كاندیدا برای بعضی سناریوهای اصلی
• برآورد هزینه و زمان كلی برای كل پروژه
Elaboration )جزییات(
هدف فاز جزئیات تعیین معماری كلی سیستم به منظور فراهم آوردن یك زمینهی مناسب برای قسمت عمدهی طراحی و پیادهسازی در فاز Construction است. معماری با درنظرگرفتن بیشتر نیازمندیهای مهم (آن دسته از نیازمندیها كه تأثیر زیادی بر معمار سیستم دارد) و نیز ارزیابی ریسك كامل میشود. پایداری معماری از طریق یك یا چند نمونهی اولیه ساختاری ارزیابی میشود. اهداف اصلی فاز جزئیات شامل موارد زیر است:
• اطمینان از اینكه معماری، نیازمندیها و طرحها به اندازهی كافی پایدارند و ریسكها به اندازهی كافی كاهش یافتهاند بطوریكه بتوان هزینه و زمانبندی لازم برای تكمیل تولید را پیشبینی كرد. برای اكثر پروژهها، گذر از این مرحلهی مهم مانند انتقال از یك عملیات سبك و سریع و با ریسك پایین به یك عملیات با هزینه و ریسك بالا همراه با اجبار سازمانی است.
• بیان همهی ریسكهای پروژه كه از نظر ساختاری اهمیت دارند.
• ایجاد یك معماری پایه، مشتق شده از سناریوهای مهم كه از لحاظ ساختاری اهمیت دارند، كه این معماری ریسكهای فنی عمده پروژه را نیز مشخص میكند.
• تولید یك نمونهی اولیهی تكاملی از مولفههای با كیفیت تولیدی خوب، و همچنین یك یا چند نمونهی اولیهی اكتشافی و نمونههای اولیهی غیر قابل استفاده جهت كاهش ریسكهای خاص مانند :
o سازشهای مربوط به نیازمندیها یا طراحی
o استفادهی مجدد از مؤلفهها
o عملی بودن محصول یا توضیحات برای سرمایه گذاران، مشتریان و كاربران نهایی
• توضیح اینكه معماری پایه از نیازمندیهای سیستم با هزینهی منطقی و در زمان منطقی پشتیبانی میكند
• ایجاد یك محیط پشتیبانی كننده
Construction )ساخت)
هدف این فاز واضح سازی نیازمندیهای باقیمانده و تكمیل تولید سیستم بر اساس معماری مبنا میباشد. فاز ساخت به نوعی یك فرآیند ساخت است كه در آن تأكید بر مدیریت منابع و كنترل عملیات به منظور بهینهسازی هزینهها، زمانبندیها و كیفیت است. در این حالت یك انتقال از تولید یك نمونهی ذهنی در طی فازهای Inception و Elaboration به تولید محصولات قابل استقرار در طی Construction و Transition میشود. اهداف اصلی فاز Construction شامل موارد زیر میباشد:
• كمینه كردن هزینههای تولید با بهینهسازی منابع و پرهیز از دور انداختن و دوبارهكاری غیر ضروری
• دستیابی هرچه سریعتر به كیفیت كافی
• دستیابی هر جه سریعتر به ویرایشهای مفید (آلفا، بتا و سایر نسخههای تست(
• كامل كردن تحلیل، طراحی، تولید و تست كارآیی مورد نیاز
• تولید تكراری و گام به گام یك محصول كامل كه آمادهی انتقال به محیط كاربران باشد
• تصمیم در مورد اینكه آیا نرمافزار، سایتها و كاربران همه برای استقرار طرح آمادگی دارند
• دستیابی به میزانی از موازی سازی در كار تیمهای تولید
Transition )انتقال(
تمركز این فاز بر این است كه تضمین نماید نرمافزار برای كاربران نهایی آماده میباشد. فاز Transition میتواند به چندین تكرار تقسیم شود، و شامل تست كردن محصول برای آمادهسازی جهت انتشار و ایجاد تنظیمات كوچك بر اساس بازخورد كاربر میباشد. در این نقطه از چرخهی حیات، بازخورد كاربر باید بطور عمده بر تنظیم دقیق محصل، پیكربندی، نصب و نكات مربوط به قابلیت استفاده تمركز یابد، و همهی نكات ساختاری اصلی باید هرچه زودتر در چرخهی حیات پروژه طرح شوند. با به اتمام رسیدن فاز Transition اهداف چرخهی حیات باید برآورده شده باشند و پروژه در موقعیتی باشد كه بتوان آنرا خاتمه داد. در برخی موارد، پایان چرخهی حیات فعلی ممكن است با آغاز چرخهی حیات بعدی در مورد همان محصول همزمان شود و ما را به سمت تولید یا ویرایش دیگری هدایت كند. برای پروژههای دیگر، پایان فاز Transition ممكن است با تحویل كامل خروجیها به گروه سومی كه ممكن است مسؤول عملیات نگهداری و پیشرفت سیستم تحویل دهده شده میباشند، همزمان شود. این فاز بر اساس نوع محصول در فاصلهی بسیار ساده تا بینهایت پیچیده قرار دارد. نصب یك نسخهی جدید از یك بسته نرمافزاری موجود ممكن است بسیار ساده باشد، در حالیكه جایگزینی سیستم كنترل ترافیك هوایی یك كشور ممكن است بسیار پیچیده باشد. فعالیتهایی كه در طول یك تكرار در فاز Transition انجام میگیرد به هدف بستگی دارند. برای مثال معمولاً در هنگام رفع اشكالات، پیادهسازی و تست كافی هستند. با این وجود اگر ویژگیهای جدیدی باید اضافه شوند، این تكرار شبیه به تكراری در فاز Construction میشود كه نیازمند تحلیل و طراحی و غیره است. فاز Transition زمانی وارد عمل میشود كه یك خط مبنا آنقدر بالغ شده كه بتواند در دامنهی كاربر نهایی استقرار یابد. این امر بطور نمونه نیازمند این است كه تعدادی زیر مجموعهی قابل استفاده از سیستم با كیفیت قابل قبول و مستندات كاربر، كامل شده باشند، تا انتقال به كاربر نتایج مثبتی را برای همهی گروهها در بر داشته باشد. اهداف مهم فاز Transition عبارتند از:
• تست بتا برای تشخیص اعتبار سیستم جدید با توجه به انتظارات كاربر
• تست بتا و عملیات موازی همراه با یك سیستم قدیمی كه در حال جایگزینی میباشد.
• تبدیل پایگاههای دادهی عملیاتی
• آموزش كاربران و نگهداری كنندگان
• بازاریابی، توزیع و فروش برای نخستین انتشار محصول
• تنظیم فعالیتها از قبیل رفع اشكال، افزایش كارایی و قابلیت استفاده
• ارزیابی خط مبناهای استقرار در مقایسه با تصویر كلی و معیار قابلیت قابل قبول برای محصول
• دستیابی به موافقت ذینفع در مورد اینكه خط مبناهای استقرار كامل میباشند
• دستیابی به موافقع ذینفع در مور اینكه خط مبناهای استقرار با معیار ارزیابی تصویر كلی سازگارند
دیسیپلینهای RUP
دیسیپلین مجموعهای از کارهای به هم مرتبطی است که برای انجام جنبه خاصی از یک پروژه انجام میشوند. متدولوژی RUP دارای 6 دسیسپلین اصلی (مربوط به تولید محصول) و 3 دیسیپلین كمكی (مربوط به تیم و محیط تولید) است كه در ادامه به ترتیب معرفی خواهند شد.
Business Modeling (مدلسازی كسب و كار)
هداف مدلسازی كسب و كار عبارتند از:
• شناخت ساختار و دینامیكهای سازمانی كه در آن یك سیستم باید استقرار یابد(سازمان هدف.
• شناخت مشكلات فعلی در سازمان هدف و تشخیص پتانسیلهای بهبود
• تضمین اینكه مشتری، كاربر نهایی و تولید كنندگان یك شناخت مشترك از سازمان هدف دارند.
• هدایت نیازمندیهای سیستم كه برای حمایت از سازمان هدف مورد نیازند.
• دیسیپلین مدلسازی كسب و كار توضیح میدهد كه برای رسیدن به این هدف چگونه میتوان یك تصویر كلی از سازمان را تولید نمود، و براساس این تصویر كلی فرآیندها، نقشها و مسؤولیتهای آن سازمان را در یك مدل Use-case كسب وكار و یك مدل شیء كسب و كار تعریف كرد
Requirements )نیازمندیها)
اهداف دیسیپلین نیازمندیها عبارتند از:
• تشخیص و نگهداری موارد توافق با مشتریها و سایر ذینفعان در مورد كارهایی كه سیستم باید انجام دهد.
• فرآهم آوردن شناخت بهتر از نیازمندیهای سیستم برای تولید كنندگان سیستم
• تعریف مرزهای و حدود سیستم
• فراهم كردن یك پایه برای طرح ریزی مفاهیم تكنیكی تكرارها
• فراهم كردن یك پایه برای تخمین مخارج و زمان تولید سیستم
• تعریف یك واسط كاربر برای سیستم با تمركز بر روی نیازها واهداف كاربران
برای دستیابی به این اهداف، ابتدا فهم تعریف و محدودهی مسألهای كه سعی داریم با این سیستم آن را حل كنیم، حائز اهمیت میباشد. قوانین كسب و كارف مدل Use-Case كسب و كار و مدل شیء كسب و كار كه در طول مدلسازی كسب و كار تولید شده به عنوان ورودی با ارزشی برای این تلاش خواهند بود. در این راستا ذینفعان تشخیص داده میشوند و درخواستهای ذینفعان استخراج، جمعآوری و تجزیه و تحلیل میشوند. یك مستند تصویر كلی، یك مدل Use-Case ، Use-Case ها و مشخصههای تكمیلی برای توضیح كامل سیستم تولید میشود. این توضیح درواقع كاری را كه سیستم انجام خواهد داد بیان میكند. این مستندات بعنوان منابع مهم اطلاعات تولید میشود. در تولید این مستندات باید خواستههای همه ذینفعان را در نظر گرفت.
Analysis & Design )تحلیل و طراحی(
اهداف تحلیل و طراحی عبارتند از:
• تبدیل نیازمندیها به طراحی سیستم كه قرار است بوجود آید.
• پیدایش یك معماری مستحكم برای سیستم
• سازگار ساختن طراحی برای هماهنگ شدن با محیط پیادهسازی و طراحی آن برای كارایی بهتر
در اوایل فاز Elaboration ، بر ایجاد یك معماری ابتدایی برای سیستم تمركز میشود، كه یك معماری كاندیدا برای فراهم كردن یك نقطهی شروع برای تحلیل اصلی ارائه شود. اگر معماری قبلا وجود دارد (یا بدلیل اینكه در تكرارهای قبلی، در پروژههای قبلی تولید شده یا از یك چارچوب كاربردی بدست آمده)، تمركز كار برای اصلاح معماری، تحلیل رفتار و ایجاد یك مجموعهی اولیه از عناصر است كه رفتار مناسب را فراهم میآورند
Implementation )پیادهسازی(
اهداف پیادهسازی عبارتند از:
• تعریف سازمان كد، برحسب زیر مجموعهای از مجموعههای پیادهسازی سازمان یافته در لایهها
• پیادهسازی كلاسها و اشیاء بوسیله مؤلفهها (فایلهای منبع، باینریها، فایلهای اجرایی و…
• تست اجزاء تولید شده به عنوان واحدها
• مجتمعسازی نتایج تولید شده توسط پیاده سازان فردی (یا تیمها) به صورت یك سیستم قابل اجرا
دیسیپلین پیادهسازی مرز خود با تست را به اینكه تك تك كلاسها چگونه تست واحد میشوند، محدود میكند. تست سیستم و تست مجتمع سازی در دیسیپلین تست انجام میگیرد.
Test (آزمون)
دیسیپلین تست از بسیاری جهات مانند یك ارائه دهنده خدمات برای سایر دیسیپلینها عمل میكند. تمركز اولیه تست كردن بر بررسی و ارزیابی كیفیتهای محقق شده از طریق كارهای زیر است:
• یافتن و مستند كردن نقایص در كیفیت نرمافزار
• آگاهی دادن در مورد كیفیت نرمافزار بررسی شده
• اثبات اعتبار فرضیاتی كه در طراحی و مشخصات نیازمندیها ساخته شدند، از طریق نمایشهای واقعی
• تصدیق عملكردهای محصول نرمافزار همانطور كه طراحی شده است.
• تصدیق اینكه نیازمندیها بدرستی پیادهسازی شدهاند
یك تفاوت جالب ولی تاحدی ظریف میان دیسیپلین تست و سایر دیسیپلینها در RUP این است كه تست گرفتن، اساسا وظیفهی یافتن و ارائه ضعفها در محصول نرمافزار را داراست. برای اینكه این تلاش موفقیتآمیز باشد، لازم است از یك روش نسبتا منفی و مخرب استفاده شود تا روشی سازنده. مسألهای كه بسیار حائز اهمیت میباشد این است كه از دو روش اجتناب كنیم : یكی روشی كه بطور مناسب و موثر نرمافزار را بكار نگیرد و مشكلات و ضعفهای آن را نشان ندهد و دیگری روشی كه آنقدر مخرب است كه احتمالا هیچگاه كیفیت محصول نرمافزاری را قابل قبول درنظر نمیگیرد.
Deployment )استقرار(
دیسیپلین استقرار فعالیتهایی را توضیح میدهد كه تضمین میكنند محصول نرمافزاری برای كاربران نهاییاش در دسترس میباشد. دیسیپلین استقرار سه حالت استقار محصول را توضیح میدهد.
• نصب اختصاصی
• آماده فروش كردن محصول نهایی
• دستیابی به نرمافزار از طریق اینترنت
در هر نمونه، تأكید روی تست محصول در سایت تولید است و سپس انجام تست بتا، پیش از اینكه محصول نهایتا به مشتری تحویل داده شود. گرچه فعالیتهای استقرار در فاز Transition به منتها درجهی خود میرسند، اما برخی از فعالیتها در فازهای قبلی برای طرحریزی و آمادگی جهت استقرار انجام میشوند.
Environment )محیط(
دیسیپلین محیط بر فعالیتهایی كه برای پیكربندی فرآیند برای یك پروژه لازم و ضروریاند، متمركز میشود. این دیسیپلین فعالیتهای مورد نیاز برای تولید رهنمودهایی كه در جهت پشتیبانی از یك پروژه لازم میباشند را توضیح میدهد. هدف فعالیتهایی محیطی فراهم آوردن محیط تولید (هم فرآیندها و هم ابزاری كه تیم تولید را پشتیبانی میكنند) برای سازمان تولید كننده نرمافزار میباشد.
جعبه ابزار مهندس فرآیند پشتیبانی ابزاری را برای پیكربندی یك فرآیند فراهم میكند. این مورد شامل ابزارها و نمونههایی برای ایجاد سایتهای وب پروژه و سازمان بر اساس RUP میشود.
Project Management )مدیریت پروژه(
مدیریت پروژه نرمافزاری، هنر متوازن ساختن اهداف متقابل، مدیریت ریسك و غلبه بر محدودیتها برای تحویل موفقیت آمیز محصولی است كه هم نیازهای مشتریان ( كسانی كه برای سیستم پول میپردازند) و هم نیازهای كاربران را برآورده كند. این حقیقت كه پروژههای بسیار كمی هستند كه واقعا موفقیتآمیزند برای توضیح سخت بودن این كار، كافی میباشد
اهداف این دیسیپلین عبارتند از:
• فراهم كردن یك چارچوب برای مدیریت پروژههای صرفاً نرمافزاری
• فراهم كردن رهنمودهای عملی برای طرحریزی، تعیین نیروی انسانی، اجرا و نظارت بر پروژهها
• فراهم كردن یك چارچوب برای مدیریت ریسك
• با این وجود، این دیسیپلین از RUP برای پوشش دادن همهی جنبههای مدیریت پروژه نیست. برای مثال این دیسیپلین موارد زیر را پوشش نمیدهد :
* مدیریت افراد : استخدام، آموزش، رهبری
* مدیریت بودجه : تعیین، تخصیص و غیره
* مدیریت قراردادها : با پشتیبانی كنندگان و مشتریان
این دیسیپلین بطور عمده روی جنبههای مهم یك فرآیند تكراری تمركز میكند كه عبارتند از :
* مدیریت ریسك
* طرح ریزی برای یك پروژهی تكراری، از طریق چرخهی حیات و برای یك تكرار بخصوص
* نظارت بر پیشرفت یك پروژهی تكراری و متریكها
Configuration & Change Management )مدیریت پیكربندی و تغییرات)
برای تأویل و تفسیر ”مدل بلوغ قابلیت“ انستیتو مهندسی نرمافزار( SEI CMM )، مدیریت پیكربندی و درخواست تغییر، تغییرات را به سمت خروجیهای یك پروژه كنترل میكند و همچنین صحت و تمامیت خروجیهای پروژه را حفظ میكند.
مدیریت پیكربندی و درخواست تغییر ( CRM, CM ) شامل موارد زیر میباشند:
• تشخیص موارد پیكربندی
• محدود كردن تغییرات آن موارد
• رسیدگی به تغییراتی كه برای آن موارد ساخته شده
• تعریف و مدیریت پیكربندی آن موارد
متدها، فرآیندها و ابزاری كه برای ایجاد تغییر و مدیریت پیكربندی برای یك سازمان استفاده میشوند، میتوانند بعنوان سیستم CM سازمان مورد توجه قرار گیرند.
سیستم مدیریت پیكربندی و درخواست تغییر (سیستم CM ) برای یك سازمان اطلاعات كلیدی در مورد تولید محصول را نگهداری میكند. این اطلاعات عبارتند از : ترفیع، استقرار و فرآیندهای نگهداری. بعلاوه یك پایگاه داده محصولاتی را كه بصورت بالقوه قابل استفاده مجدد میباشند، نگهداری میكند.
یك سیستم CM برای كنترل خروجیهای متعدد تولید شده توسط افراد زیادی كه روی یك پروژه كار میكنند، ضروری است. كنترل، به اجتناب از اغتشاشِ پرهزینه كمك میكند و تضمین مینماید كه خروجیهای بدست آمده با توجه به برخی انواع مسائل و مشكلاتی كه در زیر آمدهاند ناسازگار نیستند.
• به روز رسانی همزمان
• توجه دادن محدود شده
• نسخههای چندگانه
مددکاری در اسلام
مشاوره و مددکاری دردین مبین اسلام:
آئین مقدس اسلام درمسیرخدمات اجتماعی وتامین نیازهای انسان از مرز توصیه به نیکوکاری وارشاد و دعوت مردم به محبت و یاری، یا حمایت ازسالمندان و کودکان فراتررفته وقوانین مشخص و تکالیف شرعی برهمگان فرض نموده است. فرامین این مذهب جهان شمول درقالب اعمال واجب و مستحب و حرام و مکروه، مسلمانان را در موارد متعدد ملزم به انجام وظایفی درباره ایتام وبی سرپرستان،سالخوردگان، والدین وحقوق آنان و مصیبت دیدگان و مبتلایان به بلا، ستمدیدگان و مظلومان، فقراء و مستمندان، در راه ماندگان، و غربا، ارحام، همسایگان، بیمارن اسراء،بدهکاران ،مقروضین ،برهنگان ،ودیگرافراد وگروهها نموده است وپس ازتاکید وتوصیه درحمایت،ویاری همه دردمندان و نیازمندان،چگونگی حمایت و مددکاری ومشاوره وراهنمائی را نیزبه شکل قوانین مشخص و مدون تعیین کرده است. این قوانین درآیات قرآن و احادیث وفقه اسلامی ابعاد گسترده ای دارد که به نمونه هائی از آن اشاره می کنیم:
1-وامرهم شوری بینهم: درامور یکدیگر مشورت کنند (آیه38 سوره شوری)
2-کان الناس امه واحده فبعث الله مبشرین و منذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیها اختلفو افیه: (آیه213 سوره بقره:)
مردم یک امت بودند، خداوند پیامبران را برانگیخت که بشارت دهنده نیکوکاران و ترساننده بدکاران باشند وبا ایشان کتاب فرستاد تا بین مردم به حق حکم کنند، درآنچه اختلاف کردند.
3-حضرت علی(ع)می فرمایند: رفتن برای مشورت عین هدایت است وآنکه خود را از مشورت با دیگران بی نیاز بداند خویشتن را به مخاطره افکنده است.
4-رسول اکرم(ص) می فرمایند:بهترین کارها درنزد خدا این است که انسان گرسنه ای را سیرکنید یا قرض اورا بپردازید ویا ناراحتی را از او برطرف سازید.
5-امام علی(ع) فرموده اند:
الف:هیچ پشتوانه ای چون مشاوره نیست.
ب-هرکس به ناحق بر رای خود بایستد هلاک شود و هرکس با دیگران مشاوره کند، درعقلهای آنها شریک شده است.
ج-هرکس از آرا دیگران استقبال کند،موانع خطا را می شناسد.
د-مشاوره راه هدایت است وهرکه خود را از رای دیگران مستغنی بداند به راه خطر می رود
.به طور کلی نظام اسلامی نظامی نیست که افراد جامعه را در توانمندی به کار گیرد و در ناتوانی فراموش کند. در نظام اسلامی الگوی کارگزاران نظام، به ویژه مددکاران اجتماعی، مولای متقیان علی (ع) است که از بی¬توجهی به پیرمرد نصرانی خشمگین می¬شود و فریاد بر می¬آورد که «تا جوان بود او را به کار کشیدید اکنون که پیر شده و ناتوان گشته است وی را به حال خود رها می¬کنید و از احسان و کمک به او باز می-مانید.»- وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۹
امام علی (ع) در جایی دیگر در سفارش خود به یکی از کارگزارانشان می¬فرمایند: «… آنان که راه چاره ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری برجای ماندگان¬اند که در این طبقه مستمندی است خواهنده و مستحق عطایی است به روی خود نیاورده، و برای خدا حقی از خود را به آن اختصاص داده و نگهبانی آن را به عهده¬ات نهاده، پاس دار و بخشی از بیت¬المال و بخشی از غله¬های زمین¬های خالصه را در هر شهر به آنان واگذار… و با آنان چنان رفتار کن که چون خدا را دیدی جای عذرت بماند که این گروه از میان مردم به انصاف نیازمندترند از دیگران و…»- سیدجعفر شهیدی، ۱۳۷۰، ص ۳۳۵-۳۳۶
آری، آیین مقدس اسلام در مسیر خدمات اجتماعی و تأمین نیازهای انسان از مرز توصیه به نیکوکاری و ارشاد و دعوت مردم به محبت و یاری، یا حمایت از سالمندان و کودکان فراتر رفته و قوانین مشخص و تکالیف شرعی بر همگان فرض نموده است. فرامین این مذهب جهان شمول در قالب اعمال واجب و مستحب و حرام و مکروه، مسلمانان را در موارد متعدد ملزم به انجام وظایفی دربارۀ ایتام و بی¬سرپرستان، سالخوردگان، والدین و حقوق آنان و مصیبت¬دیدگان و مبتلایان به بلا، ستمدیدگان و مظلومان، فقرا و مستمندان، در راه ماندگان و غربا، ارحام، همسایگان، بیماران، اسراء، بدهکاران، مقروضین، برهنگان، و دیگر افراد و گروهها نموده است و پس از تأکید و توصیه در حمایت، و یاری همه دردمندان و نیازمندان، چگونگی حمایت و مددکاری و مشاوره و راهنمایی را نیز به شکل قوانین مشخص و مدون تعیین کرده است. این قوانین در آیات قرآن و احادیث و فقه اسلامی ابعاد گسترده¬ای دارد که به نمونه¬هایی از آن اشاره می¬شود:
1-«و امرهم شوری بینهم» در امور یکدیگر مشورت کنند (آیه ۳۸ سورۀ شوری)
۲- و خدای تو حکم کرده که جز او هیچ کس را نپرستید و دربارۀ پدر و مادر نیکویی کنید و چنانچه هر دو یا یکی از آنها پیر و سالخورده شوند که موجب رنج و زحمت شما باشند زنهار کلمه¬ای که رنجیده خاطر شوند مگویید و کمترین آزار به آنها نرسانید و با ایشان به اکرام و احترام سخن گویید. (آیۀ ۲۳ سورۀ الاسراء)
۳- مؤمنان کسانی هستند که زکات مال خود را به فقرا می¬دهند. (آیه ۴ سورۀ مؤمنون)
۴- بر نابینایان و لنگان و بیماران باکی نیست که (به جهاد نروند) یا تندرستان با آنان همسفره و معاشر شوند… (آیۀ ۶۱ سورۀ مؤمنون)
۵- حقوق نزدیکان و خویشاوندان و مسکینان و در راه بازماندگان را ادا کن که صلۀ رحم و احسان به فقیران برای آنان که مشتاق لقای خدا هستند بهترین کار است و هم اینان (که نیکی می¬کنند) رستگاران عالمند. (آیۀ ۳۸ سورۀ روم)
۶- هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است. (آیۀ ۳۴ سورۀ فصلت)
با تأمل در این آیات می¬توان گفت که دین مبین اسلام بر رسیدگی به نیازمندان تأکید زیاد دارد و در این خصوص برای خویشان نیازمند اولویت قائل شده است. تأکید اسلام بر این اولویت شاید به دلیل توجه به خانواده باشد و اینکه شناسایی افراد نیازمند در میان خویشان آسان¬تر صورت می¬گیرد.
رسول اکرم (ص) درباره توجه به نیازمندان و ایتام می¬فرماید: «برترین اعمال از نظر خداوند، خنک ساختن دلهای سوخته تشنگان و سیر کردن شکم¬های گرسنگان است. قسم بر آنکه هستی محمد در اختیار اوست ایمان به من نیاورده آنکه سیر بخوابد و برادر مسلمان یا همسایه او گرسنه باشد.»
همچنین از آن حضرت است: «بهترین خانه¬های شما خانه¬ای است که در آن یتیمی مورد احسان و عطوفت باشد و بدترین خانه¬های شما خانه-ای است که در آن به یتیمی بدرفتاری و ستم شود. من و کسی که کفالت یتیمی را به عهده بگیرد در بهشت مانند دو انگشت همراهیم.»
از امام صادق (ع) روایت است که هر که خواری از روی برادر مؤمن خود بردارد خدای متعال ده حسنه برای او بنویسد و هر که برروی برادر مؤمن خود تبسم کند خدای تعالی از برای او حسنه ثابت کند.
امام علی (ع) به کمیل فرمود: به حق آن خدایی که شنونده است و فریادها و آوازها را احاطه نموده، نیست کسی که دلی را شاد گرداند مگر آنکه خدا در دل او سرور و خرمی می¬آفریند و مورد لطف و مهربانیش قرار دهد که هرگاه اندوه و مصیبتی به او رسد آن مهربانی به طرف آن اندوه مانند آب در سراشیبی روان گردد تا او را از آن محنت و مصیبت و پریشانی دور سازد همچنان که شتردار از گله خود شتر غریبه را دور می¬گرداند. (وسایل¬الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۷۳)
حضرت علی (ع) بزرگ مددکار عالم اسلام و دیگر معصومان (ع)، نیز چه در مقام گفتار و چه در عمل بهترین راهنما و مشوق در دستگیری از نیازمندان و فقرایند و تأکید فراوان آنها به این امر نشانۀ جایگاه و اهمیت مددرسانی به نیازمندان در دین اسلام است. در بخشی از کتاب جرج جرداق این کلام مولای متقیان علی (ع) آمده است که: «آیا من خود را راضی کنم که به من امیرالمؤمنان بگویند ولی در سختی¬های زندگی و روزگار با آنها دمساز نباشم.»
توجه حضرت علی (ع) به فقرا نه فقط برای پر کردن شکمشان بود که آن بزرگوار از پیامدهای فقر که آفت دین بود آگاه بود و به همین دلیل است که می¬فرماید «اگر فقر به صورت مردی مجسم می¬گشت آن را می-کشتم.»
همچنین این نویسنده مسیحی در کتاب خود در این زمینه آورده است «آن را که فقر و نداری هر فضیلت اخلاقی را از او سلب کرده و احتیاج و درماندگی، آرامش دل و اطمینان خاطر را در او کشته و تباه ساخته است، نمی¬تواند خود را به راستی و درستی بیاراید و به پاکی و پاکدلی ممتاز و برجسته شود و در شادی فضایل اخلاقی سر کند و حسد و کینه و بغض و نفرت و سایر مظاهر انحراف از خیر و نیک را بزداید. آن کس که آتش گرسنگی درونش را عذاب می¬دهد و خون زندگی را در رگ و پوستش می¬خشکاند و نور ایمان را در دلش خاموش می¬سازد، دوستی را به کینه-ای عمیق و آرامش خاطر و پاکی روح را به بدبینی و بغض و عداوت وحشتناک بدل می¬سازد، نمی¬تواند فردی مطمئن به زیبایی¬های زندگی و موهن به عدالت دیگران و راهنمای عدالت دیگران و راهنمای برادر خود و دوست مردم باشد.
… آن که محتاج قرص نانی است نمی¬تواند فاضل باشد نان برای همه وسیله صلح و آرامش است، اما استقرار نظم وسیله¬ای است که انسان را آماده تفکر و احساس می¬نماید، و همبستگی را با مردم براساس صحیح استوار می¬سازد.
رفع احتیاج و نیازمندی، نردبانی است که ملت از پله¬های آن بالا می-رود و از پرتگاه محرومیت و تنگدستی که در آن احساسات شریف لگدمال شده است، نجات می¬یابد.
-(امام علی (ع) صدای عدالت انسانی، جرج جرداق، ۱۳۳۵، انتشارات دارالفکر الاسلامیه بیروت)
از نقاط بسیار حساس در اخلاق اسلامی حس تعاون و تعاضد و خدمت به مردم به خصوص خدمت به مؤمنان و صالحان است. از مجموعۀ تعالیم اسلامی و سیرۀ اولیاء علیهم صلوات¬الله استفاده می¬شود که پس از ادای فرایض، بالاترین وسیله برای تقرب به خداوند متعال این خصلت نیکوست. اولیای خداوند همواره در خدمت مردم بودند و شخصاً در رفع حوایج آنان اقدام می¬کردند. از قرآن مجید استفاده می¬شود که آنچه به سود مردم باشد پایدار و جاوید خواهد بود و آنچه سودمند نباشد، مانند کف برروی آب به زودی از میان می¬رود و اثری از آن باقی نمی¬ماند. (سورۀ رعد آیه ۱۷)
در حدیثی آمده است: از رسول اکرم صلی¬الله علیه و آله و سلم پرسیدند: محبوب¬ترین مردم چه کسانی هستند؟ فرمود: آن کسی که وجودش برای مردم سودمندتر باشد.( اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۴، حدیث ۷
به هر حال یکی از اسباب سلوک، حسن سلوک با مردم و حس خیرخواهی نسبت به بندگان خدا است و این احساس، انسان را از خودخواهی و خودبینی باز می¬دارد. و به اخلاق الهی و ملکوتی متخلق می-سازد. خداوند تعالی می¬فرماید: هم چنان که: خداوند با فضل و رحمت با شما رفتار می¬کند شما نیز نسبت به یکدیگر دارای فضل و نیکی باشید (وَ لا تَنسَوُا الفَضلَ بَینَکُم) ، مبادا این رابطۀ فطری و الهی را فراموش کنید.
رسول خدا در این باره می¬فرماید: «دخل عبد الجنّه بغصن من شوک کان علی طریق المسلمین فاما طه عنه.»
بنده¬ای از بندگان خدا در اثر اینکه شاخۀ خاری را از سر راه مسلمین برداشت اهل بهشت شد.
بنابراین با توجه به آیات صریح قرآن و فرمایشات پیامبر اکرم (ص) و دیگر معصومین (ع) چنین نتیجه¬گیری می¬شود که فرد مسلمان هیچگاه نباید نسبت به ناراحتی و گرفتاری¬های سایر مسلمانان بی¬تفاوت و از اوضاع و احوال آنها بی¬خبر باشد، خواه وجهۀ مددکار داشته باشد یا نداشته باشد چرا که کسی که در این گونه مسائل بی¬تفاوت باشد به طریق اولی در مورد مسائل مهم¬تری که در اجتماع رخ می¬دهد نیز عکس¬العملی از خود نشان نخواهد دارد. این گونه افراد، خودآگاه یا ناخودآگاه، دچار خودخواهی خاصی هستند که جز به خود به هیچ کس نمی¬اندیشند و از روح تعاون و نیکوکاری برخوردار نیستند با اینکه قرآن مجید مسلمین را به همکاری و تعاون در کارهای خیر دعوت می¬کند و می¬فرماید:
تَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَ التَّقوی…
در راه نیکی و پرهیزکاری به یکدیگر کمک کنید…
افراد بی¬تفاوت و خودخواه لزوم تعاون و همکاری در نیکوکاری و
سالم¬سازی اجتماع را که یک اصل مهم اسلامی است نادیده می¬گیرند با اینکه طبق این اصل مهم تمام مسلمین وظیفه دارند در کارهای نیک و پسندیده به کمک یکدیگر بشتابند. آمده است حتی اگر کسی برای رفع حاجت برادر دینی خود گام بردارد ولی موفق نشود باز هم اجر زیادی نزد خدا دارد، تا آنجا که امام باقر (ع) فرمود: «خدای عزّوجلّ به موسی (ع) وحی فرمود: همانا از جملۀ بندگانم کسی است که به وسیلۀ حسنه و کار نیک به من تقرّب جوید و من او را در بهشت حاکم سازم ]= بهشت را در اختیار او گذارم[. موسی عرض کرد: پروردگارا! آن کار نیک چیست؟ فرمود: اینکه همراه برادر مؤمنش در راه برآوردن حاجت او گام بردارد، چه آنکه برآورده شود یا نشود.
اما اگر کسی توان رفع حاجت از نیازمندان را نداشته باشد چه باید بکند؟ پیامبر اکرم (ص) در این باره می¬فرمایند: مَن سَألَهُ حاجَۀً لَم یَرُدَّهُ اِلاّ بِها اَو بِمَیسُورٍ مِنَ القُول.
یعنی آن حضرت صلی الله علیه و اله و سلّم هیچگاه صاحب حاجت را بر نمی¬گرداند مگر با حاجت برآورده شده و در صورتی که توان برآوردن حاجت او را نداشت حداقل با سخنان امیدوارکننده پاسخ او را می¬داد.
ای دوست تا که دسترسی داری
حـاجـت بـرآر اهـل تـمـنّـا را
زیـرا کـه جستـن دل مسکینـان
شایان سعادتی است توانا را
به هر حال، اگر کسی نمی¬تواند نیاز نیازمندی را برآورد لااقل باید به گونه¬ای با او سخن بگوید که دلشکسته و مأیوس نشود.
نکتۀ مهم اینجاست که تعالیم اخلاقی، اسلام از جمله مشورت، مؤیداتی برای حکم عقل¬اند مشروط به آنکه مانند اعمال عبادی، حدود آن حفظ و موازین آن رعایت شود در اینجا توجه خوانندۀ گرامی را در حفظ حدود مشورت به حدیث جامعی از امام صادق (ع) جلب می¬کنیم:
«مشورت دارای حدودی است که باید رعایت شود و گرنه ضررش بیش از نفع آن خواهد بود. کسی که با او مشورت می¬کنید باید عاقل، آزاد، رفیق و فهمیده باشد که به منظور تو پی ببرد، زیرا اگر عاقل باشد به تو نفع می¬رساند، و اگر آزاد و متدیّن باشد با خلوص در راهنمایی تو می-کوشد، و چنان چه رفیق واقعی باشد اسرارت را پنهان خواهد نمود و اگر هم درست منظورت را درک نماید آن وقت مشورتی کامل انجام پذیرفته است» .
کوتاه سخن اینکه به حقیقت می¬توان گفت که دین مبین اسلام، دین یاری و کمک و نوع¬دوستی می¬باشد، و هیچ دین و آیینی به اندازۀ اسلام بر این اصول تأکید نداشته است. چنانچه دیدیم گزیدۀ آیات و روایات نقل شده خود گواه صادقی است بر این ادعا.
علی (ع) بزرگترین مددکار عالم¬اند که در نهایت شوکت و منزلت و مقام، شبانه با چهره¬ای پوشیده به خارج از شهر می¬رفتند تا با بیماران جذامی که مردم آنها را از خود دور کرده بودند، ملاقاتی داشته باشد و برای آنان آب و نان می¬برد و با دستان خود به آنها خوراک می¬خوراند. امام (ع) رویش را
می¬پوشاند تا مبادا، بیماران جذامی چهرۀ او را دیده و شرمنده و متأثر شوند. و یا آنگاه که مولا برای دستگیری به خانۀ زنی رفت که دو طفل یتیم داشت و همسرش را در یکی از جنگ¬ها از دست داده بود، عبا و ردای حاکمیت را کنار گذاشت و برای آن زن، هیزم می¬آورد و آتش درست می¬کرد و کودکانش را بازی می¬داد تا شاید گوشه¬ای از دردها و آلام آنان را تسکین دهد.
آری اینچنین¬اند پیشوایان بزرگ ما که نه تنها در مقام گفتار بلکه در میدان عمل نیز کارآفرین و پیشتاز بودند و هرگز خود را از قشر محروم و نیازمند جامعه جدا نکردند و همواره دستگیری و حمایت از نیازمندان و گرفتاران و بیماران را گوشزد می¬کردند امید آنکه ما نیز با تبعیت از قرآن و سنت رسول اکرم (ص) و ائمۀ اطهار (ع) در راه خدمت¬رسانی به خلق خدا پیشتاز باشیم و با صبر و حوصله در رفع حوائج مردم، اقدام کنیم. انشاءالله
اما به عنوان حُسن ختام این مقوله، شعر زیر را از پرویز شمس متذکر می¬شویم باشد که تشویقی باشد برای کلیۀ مددکاران و مشاوران صبوری که در راه خدمت¬رسانی به همنوع خود صبورانه تلاش می¬کنند.
سپاس و ستایـش به یزدان پـاک
کـه پــاک آفـریـد آدمـی را ز خـاک
خدایـم بـه توفیـق خـود یار کـرد
بــه افـتــادگـانــم مــددکــار کــرد
نخست عهد کردم ز پیمان خویش
نگردم، بگردم چو از جان شیرین خویش
سپـردنـد راز دلـی چـون به مـن
بمـانـد بــه دل تـا بـود جـان بـه تـن
چـو دیدم یک افتـاده¬ای بی تمیـز
نگیـرم دو دسـتـش بگیـرم کـه خیـز
بگشتم ز ایمان و ز شور خویش
سـزاوار تـمـکیـن منـشـور خـویـش
لیلا محمدپور
این تحقیق در قالب 15 صفحه و به صورت word تهیه شده است
موضوع تحقیق : زندگینامه هوشنگ ابتهاج ( ه . ا . سایه )
امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی (زادهٔ۶اسفند ۱۳۰۶، در رشت، استان گیلان)، متخلص به «ه. الف سایه»، شاعر و موسیقیپژوه ایرانی است.
زادروز : ۶ اسفند ۱۳۰۶
رشت
محل زندگی : مقیم شهر کلن از سال ۱۹۸۷
ملیت : ایران
لقب : ه. الف سایه
زندگی
امیر هوشنگ ابتهاج اولین فرزند میرزا آقا خان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود.
پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
او در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. برادران ابتهاج عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراندهوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامهي تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری ، قاآنی ، لقمان ، و شاهپور در شهر رشت و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری کرد. و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالی شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان(دیرست گالیا…)بااشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیر و دار مسایل سیاسی سرود. ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت.
ازدواج هوشنگ ابتهاج
درسال ۱۳۳۷با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای یلدا «۱۳۳۸»، کیوان «۱۳۳۹»،آسیا «۱۳۴۰»، و کاوه «۱۳۴۱» میباشد.
منزل شخصی سایه که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نامگذاری، وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانهاست که سایه، شعر معروف (ارغوان)خود را برای آن درخت گفتهاست. این خانه قدمت چندانی ندارد اما از آنجاکه در زمان سکونت سایه در آن محفل ادبی بزرگان شعر و موسیقی و محل نشستهای آنها بودهاست دارای ارزش فرهنگی بسیار بالایی است.
سایه در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعر خوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز میپردازد که دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تاپاریس)استقبال بی نظیرشرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح میدهدومی نویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمیکردهاست که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان زده شوند.
ابتهاج از سال۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران (پس از کناره گیری داوود پیرنیا) و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط موسیقیدانان ایرانی نظیرشجریان ناظری حسین قوامی اجرا شدهاست. تصنیف خاطره انگیز تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده(ایران ایسرای امید)از اشعار سایهاست. سایه بعد از حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور۱۳۵۷)به همراه محمدرضا لطفی،محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزلهای حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ به چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمت هاست که سایه در مقدمه آنرا به همسرش پیشکش کردهاست.
آثار
سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپارهاست با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران به شمار میرود.
سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
سایه پس از درگذشت دردناک احسان طبری در بهار ۱۳۶۸، مثنوی معروف و تاثیرگذار «قصه خون دل» را به یاد و در رثای او سرود.
خاطرات
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان اندیش عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود درباره بسیاری از چهرههای به نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد. او در این کتاب تائید میکند که آزادیاش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به آیتالله خامنهای و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفتهاست. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد میشود.
اخراج از کانون نویسندگان ایران
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیات دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتا به تایید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
فعالیتهای اجتماعی امیر هوشنگ ابتهاج
- ابتهاج مدتی بعنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران بکار اشتغال داشت.
- از سال۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران، پس از کناره گیری داوود پیرنیا و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلهاي او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است.
- درسال ۱۳۷۴به ایالات متحده ایالات امریکا و شعرخوانی و سخنرانی درباره ي دیوان حافظ در شهر های برکلی، لوس آنجلس، دالاس، نیویورک، فیلادلفیا، سان دیه گو، سیاتل سفر کرد.
شاعری ابتهاج
هوشنگ ابتهاج درسال ۱۳۱۸ با موسیقی و سرودن شعر آشنا گردید. وی در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
آرا و گرایشهای خاص امیر هوشنگ ابتهاج و تجلی آن در اشعارش
در شعر سایه دو جنبه کاملاً متفاوت به چشم میخورد، نیمی از سروده هاي او را غزلیاتی که از احساساتی کاملاً شاعرانه سرشار است، تشکیل میدهد و نیمی دیگر مجموعه ي اشعاری است که باصطلاح امروز در قالب نوین موزون ولی غیر مقفی سروده شده است.
سایه صرفنظر از توجهی که به سخن اساتید شعر پارسی دارد و آثار آنان را در نوع خود به حد کمال میداند. بکار سایر شعرای معاصر نیز معتقد است ولی این اعتقاد از آن جاست که میگوید هر پدیده اي که در مسیر کمال باشد جالب است و چون هیچ اثری کامل نیست و مطلق وجود ندارد، آنچه در مسیر تکامل گام بردارد قابل توجه است.
در حقیقت آثاری از ایشان که مبین احساسات درونی وی از تاثرات است مشخص و مربوط به پرواز اندیشه شاعرانه او است در غزلها و دوبیتی هاي وی همه ی جا متجلی است ولی تاثراتی که از زندگی مردم و وضع اجتماعی وی سخن میگوید بیشتر در فرم جدید شعر امروز خود نمایی می کند. بزرگانی معتقدند: در غزل پارسی معاصر ، شعر هاي سایه « هوشنگ ابتهاج » در شمار آثار خوب و خواندنی محسوب میشود.
به عقیده ابتهاج شعر امروز ناگزیر باید مبین احوال زمان و احساسات شاعر که تاثیر پذیر از پدیده هاي اجتماعی اوست باشد و تردید نیست بیان این احساسات و مفاهیم اگر در قالب اشعار گذشته ممکن باشد لااقل با همان ترکیبات و اشارات و واژه هاي مستعمل مقدور نیست.
عده اي از دوستداران شعرش، او را در غزلسرایی بعد از حافظ بهترین غزلسرا می دانند.
مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوشترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است.از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.
وی در زمینه نو سرایی نیز طبع آزمایی کرده است آنچه از این قبیل سروده درون مایع و محتوای آن ها تازه ابتکار آمیز است و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با آن همگام شده ، ترکیب این دو کیفیت باهم نتیجه مطلوب به بار آورده است.
در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشتهاند انجام دادهاند که در این بین نامهایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسن منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم میخورد.
این مجموعهها بر این پایهاند
از این میان سیاه مشقو تاسیانتنها دفترهایی هستند که ابتهاج با تجدیدنظر در محتوا به چاپهای بعدی رساند و مجموعه و چکیدهٔ همهٔ شعرهایش است. بانگ نینیز در پاییز ۱۳۹۵ بدون آگاهی او منتشر شد.
پیر پرنیان اندیش
پیر پرنیان اندیش کتابی است که سال ۱۳۹۱ منتشر شد و هوشنگ ابتهاج در دهه نهم از عمر خود خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمیو عاطفه طیه در آن عنوان کرد. این کتاب در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید
در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود درباره بسیاری از چهرههای بنام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد. او در این کتاب تائید میکند که آزادیاش از زندان بعد از نامه محمدحسین شهریار به آیتالله خامنهایو بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفته است. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد میشود.
غلامحسین یوسفیدربارهٔ شعر سایه میگوید: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوشترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است. از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»
اشعار نو او نیز دارای درونمایهای تازه و ابتکاری است؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درونمایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی بهبار آوردهاست.
نمونهای از اشعار او:
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفتدر این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنهای بر در این خانهٔ تنها زد و رفت
در عشق خوشا مرگ که این بودنِ ناب است
وقتی همهٔ بودن ما جز هوسی نیست …
******
دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق
کزین چراغ تو دودی به چشم کس نرود
******
شاهد سرمدی تویی
وین دل سالخوردِ من
عشق هزار ساله را
بر تو گواه می کند ….
******
هر چه گفتم جملگی از عشق خاست
جز حدیثِ عشق گفتن دل نخواست
حشمتِ این عشق از فرزانگی ست
عشقِ بی فرزانگی دیوانگی ست
دل چو با عشق و خرد همره شود
دستِ نومیدی ازو کوته شود
گر درین راه طلب دستم تهی ست
عشقِ من پیشِ خرد شرمنده نیست
******
گزیده اشعار هوشنگ ابتهاج
با شوق سرانگشت تو لبریز نواهاست
تا خود به کنارت چه کند چنگ نوایی
******
رندان نبریدند دل از دست درازی
تا زلف تو را این همه کوتاه ندیدند
******
چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا
نمیشود!
******
ای گل در آرزویت جان و جوانیم رفت
ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت
******
چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی
من چه گویم که غریب است دلم در وطنم
******
من آن ابرم که میخواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمیداند کجا سر میگذارد…
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
******
پرنده می داند
که باد بی نفس است
و باغ تصویری ست
پرنده در قفس خویش
خواب میبیند …
******
زیباترین اشعار هوشنگ ابتهاج
دستم نمیرسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش میکنی؟!
******
بدین نشان که تویی ای دلِ نشسته به خون
بمان که تیرِ امانِ تو در کمانِ من است …
******
اشعار کوتاه هوشنگ ابتهاج
جز بند نیست چارهی دیوانه و
حکیم
پندش دهد هنوز،
عجب عاقل است این
گفتم طبیب این دل بیمار آمده ست
ای وای بر من و دل من،
قاتل است این …!
******
تا من بودم نیامدی، افسوس!
وانگه که تو آمدی، نبودم من
******
ای دوست شاد باش که شادی سزای توست
این گنج مزد طاقت رنج آزمای توست
صبح امید و پرتو دیدار و بزم مهر
ای دل بیا که این همه اجر وفای توست
******
شراب خون دلم میخوری و نوشت باد
دگر به سنگ چرا میزنی پیالهٔ من …
******
اشعار نو هوشنگ ابتهاج
در گشودند به باغ گل سرخ
و من دل شده را
به سراپرده رنگین تماشا بردند
من به باغ گل سرخ
با زبان بلبل خواندم…
******
اشعار بلند هوشنگ ابتهاج
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم
خاموشی لبم نه ز بیداری و رضاست
از چشم من ببین که چه غوغاست در دلم
من نای خوش نوایم و خاموش ای دریغ
لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم
دستی به سینه ی من شوریده سر گذار
بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم
زین موج اشک تفته و توفان آه سرد
ای دیده هوش دار که دریاست در دلم
باری امید خویش بدلداریم فرست
دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم
گم شد ز چشم سایه نشان تو و هنوز
صد گونه داغ عشق تو پیداست در دلم
******
خاک سیه مباش که کس برنگیردت
آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی
******
سحرگاه در چمن خوشرنگ شد گل
نگاهش کردم و دلتنگ شد گل
به دل گفتم که ناز است این، میندیش
چو دستی پیش بردم سنگ شد گل
موضوع تحقیق :
تحقیق امام زمان از تولد تا غیبت حضرت مهدی عج
تهیه کننده :
استاد مربوطه :
تحقیق امام زمان با توجه به سیر تاریخی جهان اسلام در قرن سوم هجری و زمان تولد امام زمان عج محققان بسیاری درباره تاریخ زندگی امام زمان دست به تحقیق زده اند نهم ربیع الاول در زندگینامه امام زمان عج , روزی مهم به شمار می رود بر اساس تحقیقات مورخان, نهم ربیع الاول روز به امامت رسیدن امام زمان عج است
آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان ۲۵۵ ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست.
خلاصهْ زندگی نامه امام زمان، حضرت مهدی (عج)
نام: محمد بن الحسن
کنیه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.
القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):
مهدی، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغری ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخی منابع بیش از ۱۸۰ لقب برای امام زمان(ع) بیان شده است.
ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):
وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان ۲۵۵ ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال ۲۶۰ ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.
آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان ۲۵۵ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.
سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)
پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».
حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...
دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)
دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:
از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):
امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.
غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):
پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال ۳۲۹ ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.
دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):
این دوران از سال ۳۲۹ ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.
دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):
پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.
صورت و سیرت امام زمان حضرت مهدی (عج)
چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت .گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی - که از بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر " .حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند .حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد .مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمین - مرکز حکومت انقلابی مهدی شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند ...برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی ، باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قیام کند زمینی نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی در همگان پدید آورد ... .مهدی ( ع ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست یابند . حتی چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود .در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند .مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .
اصحاب و یاران امام زمان حضرت مهدی (عج):
عثمان بن سعید عمروی (متوفای سال ۲۶۵ ق.).
محمد بن عثمان عمروی (متوفای سال ۳۰۴ق.).
حسین بن روح نوبختی (متوفای سال ۳۲۶ق.).
علی بن محمد سمری (متوفای سال ۳۲۹ق.).
این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند که در ایام غیبت صغری، پس از شهادت امام حسن عسکری(ع)، از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹، به مدت ۷۰ سال به ترتیب، واسطه میان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولی در هنگام خروج آن حضرت، ۳۱۳ نفر از یارانش به او پیوسته و نخستین هسته لشکریان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشکیل میدهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ایام غیبت آن حضرت به این مقام ارجمند نایل شدهاند که بر دیگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنین افراد بسیاری در ایام غیبت به محضرش شرفیاب گشته و از عنایاتش بهرهمند شدهاند که در این جا به نام برخی از آنان اشاره می گردد:
اسماعیل بن حسن هرقلی.
سید محمد بن عباس جبل عاملی.
سید عطوه علوی حسنی.
امیراسحاق استرآبادی.
ابوالحسین بن ابی بغل.
شریف عمر بن حمزه.
ابوراجح حمامی.
شیخ حر عاملی.
مقدس اردبیلی.
محمد تقی مجلسی.
میرزا محمد استرآبادی.
علامه بحر العلوم.
شیخ حسین آل رحیم.
ابوالقاسم بن ابی جلیس.
ابو عبداللَّه کندی.
ابو عبداللَّه جنیدی.
محمد بن محمد کلینی.
محمد بن ابراهیم بن مهزیار.
محمد بن اسحاق قمی.
محمد بن شاذان نیشابوری.
زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :
امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال ۲۵۵ هجری) تا زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانی، با تمام حاکمان و زمامداران کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفای عباسی که در ایام غیبت صغرای آن حضرت بر مسلمانان حکومت راندند، عبارتند از:
مهتدی عباسی (۲۵۵ - ۲۵۶ق.).
معتمد عباسی (۲۵۶ - ۲۷۹ق.).
معتضد عباسی (۲۷۹ - ۲۸۹ق.).
مکتفی عباسی (۲۸۹ - ۲۹۵ق.).
مقتدر عباسی (۲۹۵ - ۳۲۰ق.).
قاهر عباسی (۳۲۰ - ۳۲۲ق.).
راضی عباسی (۳۲۲ - ۳۲۹ق.).
متقی عباسی (۳۲۹ - ۳۳۳ق.).
هنگامی که امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور کند و قیام آزادی بخش وی فراگیر شود، برخی از سلاطین و حاکمان کشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسلیم فرود میآورند و برخی دیگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر میخیزند و پس از درگیری، متحمل شکست و اضمحلال خواهند شد و حکومت آن حضرت، از شرق تا غرب کره زمین را فرا خواهد گرفت. در این باره، روایات فراوانی از معصومین(ع)نقل شده است که برای نمونه، حدیثی را از امام محمد باقر(ع) بیان میکنیم:
عَن أبی جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤیّدٌ بالنَّصر، تُطوی له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الکنوزُ ویبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ویُظِهرُ اللَّهُ دینهُ علی الدّینِ کُلّه ولو کَرِهَ المُشرکون فلا یَبقی علی وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وینزلُ روحُاللَّهِ عیسی بن مریم فیُصلّی خلفه.(۱)
قیام کننده از ما منصور به رعب و مؤیّد به نصر است. زمین از برای او در نوردیده شود و گنجهای پنهان را برای او آشکار کند. سلطنت و حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دین خود را بر همه دینها غالب گرداند، اگر چه مشرکان را خوش نیاید. در روی زمین هیچ خرابی باقی نماند، مگر این که آبادش کند و روح اللَّه، عیسی بن مریم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا کند و پشت سرش نماز بخواند.
زبان و نقش آن در زندگی بشر
یکی از اعضای بدن انسان, زبان است این عضو گوشتی که در دهان است و برای چشیدن, بلعیدن و گفتار به کار می رود و نقش بسیار مهمی در زندگی بشر دارد
یکی از اعضای بدن انسان، زبان است. این عضو گوشتی که در دهان است و برای چشیدن، بلعیدن و گفتار به کار می رود و نقش بسیار مهمی در زندگی بشر دارد. نویسنده در این مطلب بر آن شد تا این نقش را به ویژه در روابط انسانی تبیین کند و نشان دهد که چگونه عضوی به این مهمی می تواند گناهان بزرگی را مرتکب شود و آدمی را به خسران و زیان ابدی دچار کند؛ زیرا بسیاری از گناهان بزرگی که انسان مرتکب می شود در ارتباط با این عضو می باشد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
نعمت زبان
خداوند زبان و به عربی لسان را از نعمت های بزرگ و قابل توجه دانسته است.(بلد، آیات ۸ و ۹) این عضو بدن کارکردهای بسیار دارد که از جمله آن ها کمک برای تشخیص مزه ها و چشیدن مواد، ترشح مواد و بزاق برای نرم کردن و هضم غذا، کمک به بلعیدن غذا و از همه مهم تر استفاده برای بیان و سخن گفتن است. خداوند در آیات بسیاری از زبان به عنوان عضوی برای گویش و تفهیم مقاصد و بیان منویّات درونی سخن گفته است تا اهمیت زبان را برای انسان روشن سازد.(آل عمران، آیه ۷۸؛ مائده، آیه ۷۸؛نحل، آیات ۶۲ و ۱۱۶؛ مریم، آیه ۹۷ و آیات دیگر)
انسان از طریق این عضو است که می تواند سخن بگوید و گفتار داشته باشد. در حقیقت گویش انسانی به این عضو بستگی دارد و بیان مقاصد و منویات از طریق آن شدنی است.(الرحمن، آیات ۳ و ۴ و ۱۳) تفاوت های گویشی انسان بستگی شگرفی به این عضو دارد؛ زیرا تفاوت حجم در ارایه حروف تاثیر شگرفی دارد. رازهای بسیاری در عضو زبان و نقش آن در گویش ها و ایجاد گویشی متفاوت وجود دارد که قابل تامل برای انسان هاست.(روم، آیه ۲۲)
هر چند غیر از انسان ها، موجودات دیگر نیز دارای زبان و حتی گویش و نطق هستند(نمل، آیات ۱۶ و ۱۸ و ۱۹؛ جن ، آیه ۱) ولی باید توجه داشت که نطق و گویش انسان از طریق زبان یک آیت و نشانه بزرگ از سوی خداوند است که قابل توجه و تشکر است.(الرحمن، آیات ۱ تا ۴ ؛ روم، آیه ۲۲)
گفتار و گویش، گویا شاکله و شخصیت انسانی
زبان به عنوان یک عضو بدن انسانی در مقام بیان آن چه در درون آدمی می گذرد، یکی از مهم ترین ابزارهاست. اگر زبان نبود انسان قادر به گویش و بیان یافته ها و تجربیات خود و انتقال آن به دیگری نبود و تفهیم و تفهم نیز شدنی نبود. این عضو به انسان کمک می کند تا علوم و دانش های خود را به شکل گفتار و سخن بیان کند و در اختیار دیگران قرار دهد. از این روست که خداوند از تعلیم بیان به انسان به عنوان یک نعمت بزرگ سخن به میان آورده است.(الرحمن، آیات ۱ و ۴ و ۱۳)
زبان آیینه گویای باطن و شخصیت و شاکله وجودی هر کسی است. در شعر پارسی این معنا به زیبایی بیان شده که تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد. در حقیقت گویش و گفتار انسان است که حقیقت وجودی و شخصیت هر فردی را آشکار می کند. امیرمومنان امام علی علیه السلام می فرماید: ما أَضمَرَ أَحَدٌ شَیئا إِلاّ ظَهَرَ فی فَلَتاتِ لِسانِهِ وَصَفَحاتِ وَجهِهِ؛ هیچ کس چیزی را در دل پنهان نداشت، جز این که در لغزش های زبان و خطوط چهره او آشکار شد.(نهج البلاغه، حکمت ۲۶)
آن حضرت (ع) هم چنین در سخنی به ویژگی هویداسازی زبان از شخصیت انسان اشاره می کند و می فرماید: إِنَّ فِی الانسانَ عَشرُ خِصالٍ یُظهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ یُخبِرُ عَنِ الضَّمیرِ وَحاکِمٌ یُفصِلُ بَینَ الخِطابِ وَناطِقٌ یَرُدُّبِهِ الجَوابَ وَشافِعٌ یُدرِکُ بِهِ الحاجَةَ وَواصِفٌ یَعرِفُ بِهِ الشیاءَ وَ أَمیرٌ یَمُرُ بِالحُسنِ وَواعِظٌ یَنهی عَنِ القَبیحِ وَمُعِزٌّ تَسکُنُ بِهِ الحزانَ وَحاضِرٌ تُجلی بِهِ الضَّغائِنُ وَمونِقٌ تَلتَذُّ بِهِ السماعُ؛ در انسان ده خصلت وجود دارد که زبان او آنها را آشکار می سازد، زبان گواهی است که از درون خبر می دهد. داوری است، که به دعواها خاتمه می دهد. گویایی است که بوسیله آن به پرسش ها پاسخ داده می شود. واسطه ای است که با آن مشکل برطرف می شود. وصف کننده ای است که با آن اشیاء شناخته می شود. فرماندهی است که به نیکی فرمان می دهد. اندرزگویی است که از زشتی باز می دارد. تسلیت دهنده ای است که غمها به آن تسکین می یابد. حاضری است که بوسیله آن کینه ها برطرف می شود و دلربایی است که گوشها بوسیله آن لذّت می برند.(کافی، ج۸، ص۲۰، ح۴)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز می فرماید : جَمالُ الرَّجُلِ فَصاحَةُ لِسانِهِ؛زیبایی مرد به شیوایی زبان اوست.(کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۵۲، ح۲۸۷۷۵)
در حقیقت انسان با شیوایی گفتار است که جمال و زیبایی باطنی خود را به نمایش می گذارد؛ چنان که زشتی شخصیت و باطن ناپاک انسانی هر کسی از طریق زبان هویدا می شود. پیامبر صلی الله علیه و آله در بیان حقیقت زبان و تاثیر آن در شناخت شخصیت انسان ها می فرماید : إنَّ لِسانَ المُؤمِنَ وَراءَ قَلبِهِ فَإِذا أَرادَ أَن یَتَکَلَّمَ بِشَیءٍ یُدَبِّرُهُ قَلبُهُ ثُمَّ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانَ المُنافِقِ أمامَ قَلبِهِ فَإِذا هَمَّ بِشَیءٍ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَلَم یَتَدَبَّرهُ بِقَلبِهِ؛ زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگوید درباره آن میاندیشد و سپس آن را میگوید اما زبان منافق جلوی دل اوست هرگاه قصد سخن کند آن را به زبان میآورد و درباره آن نمیاندیشد.(تنبیه الخواطر، ج۱، ص ۱۰۶)
در آموزه های وحیانی اسلام در قرآن و روایات بارها به مومنان هشدار داده می شود تا مراقب منافقانی باشند که در میان ایشان به سبک ظاهری آنان زیست می کنند ولی تمام تلاش ایشان نابودی اسلام و سبک زیست اسلامی آنان است. از آن جایی که تشیخص منافق از مومن سخت است و حتی منافق کاتولیک تر از پاپ سخن می گوید و ظاهرسازی می کند، تنها راه شناخت ایشان توجه به مجموعه بیانات گفتاری آنان است؛ زیرا لحن گفتار آنان رسواگر ایشان است.(محمد، آیه ۳۰)
در روایات نیز می توان تاکید بر مطلب را بسیار دید. تنها از امیرمومنان علی(ع) روایات متعددی صادر شده که ایشان به این نکته جهت شناخت مومن از منافق توجه داده است.
امام علی علیهالسلام در جایی می فرماید: عَلی لِسانِ المُؤمِنِ نُورٌ یَسطَعُ وَعلی لِسانِ المُنافِقِ شَیطانٌ یَنطِقُ؛ بر زبان مؤمن نوری (الهی) است و درخشان و برزبان منافق شیطانی است که سخن میگوید.(شرح نهج البلاغه، ابنأبیالحدید، ج۲۰، ص۲۸۰، ح ۲۱۸)
آن حضرت هم چنین می فرماید: وَرَعُ المُنافِقِ لایَظهَرُ إلاّ عَلی لِسانِهِ؛ پرهیزکاری منافق جز در زبانش ظاهر نمیشود.(غررالحکم، ۱۰۱۳۰)
امام علی علیهالسلام هم چنین روایت است که فرمود: عِلمُ المُنافِقِ فی لِسانِهِ وَعِلمُ المُؤمِنِ فی عَمَلِهِ؛ دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در کردار اوست.(غررالحکم، ح۶۲۸۸)
آن حضرت(ع) هم چنین فرموده است : اِنَّ لِسانَ المُؤمِنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ وَ اِنَّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ، لاَنَّ المُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَن یَتَکَلَّمَ بِکَلامٍ تَدَبَّرَهُ فی نَفسِهِ، فَاِن کانَ خَیرا اَبداهُ وَ اِن کانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ المُنافِقَ یَتَکَلَّمُ بِما اَتی عَلی لِسانِهِ لا یَدری ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَیهِ؛ زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید، ابتدا درباره آن میاندیشد، اگر خوب بود اظهارش میکند و اگر بد بود آن را پنهان میدارد. اما منافق هر چه به زبانش آید میگوید، بی آنکه بداند چه سخنی به سود او و چه سخنی به زیان اوست. (نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶)
امام صادق علیه السلام به مساله نشانه ها توجه خاصی دارد و آن را رهایی برای شناسایی شخصیت انسانی می داند. آن حضرت (ع) در سخنی می فرماید: اِنَّ لاِهلِ الجَنَّةِ اَربَعَ عَلاماتٍ: وَجهٌ مُنبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطیفٌ وَ قَلبٌ رَحیمٌ وَ یَدٌ مُعطیَةٌ؛ بهشتیها چهار نشانه دارند: روی گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده. (مجموعه ورام، ج ۲، ص ۹۱)
خیر و شر زبان
زبان به معنای گویش و گفتار، عاملی مهم در رشد و بالندگی انسان است. انسان ها همان گونه که سخن نیک می گویند خود را می سازند؛ زیرا زکات علم خویش را این گونه ادا می کنند و با ادای زکات زبان، رشد و بالندگی را برای خود رقم می زنند؛ زیرا خاصیت زکات این است که انسان را پاک کرده و موجب رشد و نمو او می شود؛ چنان که زکات مال این گونه عمل می کند و موجب افزایش و ازدیاد مال و پاک شدن آن است.
از آیات و روایات اسلامی به دست می آید که زبان کلید هر خیر و شری است. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید : إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کُلِّ خَیرٍ وَشَرٍّ فَیَنبَغی لِلمُؤمِنِ أَن یَختِمَ عَلی لِسانِهِ کَما یَختِمُ عَلی ذَهَبِهِ وَفِضَّتِهِ؛ براستی که این زبان کلید همه خوبیها و بدیهاست پس سزاوار است که مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه که بر (کیسه) طلا و نقره خود مُهر می زند.(تحف العقول، ص ۲۹۸)
بنابراین مدیریت زبان مهم ترین وظیفه هر انسانی است. از ویژگی های زبان این است که به سادگی می توان با آن خیر و شر را برای خود رقم زد. گناهان زبانی مقدماتی نمی خواهد در حالی که گناهانی که توسط دیگر اعضای بدن انجام می گیرد و شخص مرتکب می شود نیازمند مقدمات و بسترسازی است. انسان به سادگی با دروغ و غیب و تهمت، گناهان بزرگ و کبیره ای را مرتکب می شود که هیچ مونه و هزینه ای ندارد و نیاز نیست تا کاری و یا مقدماتی را برای ارتکاب آن ها فراهم آورد.
امام علی علیه السلام زبان را درنده ای همانند می کنند که به سادگی نیش می زند. آن حضرت می فرماید :اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّیَ عَنهُ عَقَرَ؛ زبان، درنده ای است که اگر رها شود، گاز می گیرد.(نهج البلاغه، حکمت ۶۰)
از گناهان زبانی می توان به اذیت و آزار زبانی(ممتحنه ، آیه ۲)، افتراء و تهمت(نور، آیات ۱۵ و ۱۶)، تحریف دین و آموزه های وحیانی و بدعت گزاری از این طریق(آل عمران،آیه ۷۸؛ نساء، آیه ۴۶)، دروغ و افتراء به خدا(نحل، آیه ۶۲؛ فتح، آیه ۱۱)، دشنام و ناسزا(نساء،آیه ۴۶) و قذف و اتهام زنا به مردان و زنان (نور، آیات ۱۱ و ۱۵ و ۱۶ و ۲۳) اشاره کرد.
گناهان زبانی در زمره گناهان کبیره شمرده می شود که خداوند عذاب دوزخ را به این دسته از گناهکاران وعده داده و غضب و خشم خویش را این گونه به نمایش گذاشته است.
مدیریت زبان
بر هر انسانی است که مراقب زبان خود باشد؛ زیرا زبان به سادگی آدمی را از حالی به حالی دیگر منتقل می کند. از این روست که بزرگی و پستی را برای شخص به ارمغان می آورد. پس می بایست همواره هوشیار و بیدار بود تا این بهترین و بدترین عضو به انسان صدمه ای وارد نسازد.
زبان کلید بسیاری ازخیرات و گناهان است. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: اِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کُلِّ خَیرٍ وَ شَرٍّ، فَیَنبَغی لِلمُؤمِنِ اَن یَختِمَ عَلی لِسانِهِ کَما یَختِمُ عَلی ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛ به راستی که این زبان کلید همه خوبیها و بدیهاست پس شایسته است که مؤمن زبان خود را مُهر و موم کند، همان گونه که (صندوق) طلا و نقره خود را مُهر و موم میکند.( تحف العقول، ص ۲۹۸)
آن حضرت (ع) هم چنین می فرماید: لا یَسلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنوبِ حَتَّی یَخزُنَ لِسانَهُ؛ هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.(بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷)
پس سرچشمه بسیاری ازکارهای خیر و عمل صالح و نیز گناهان کبیره و صغیره را می بایست در زبان آدمی جست. از این روست که امام حسین (ع) می فرماید: إِنَّ لِسانَ ابنَ آدَمَ یُشرِفُ کُلَّ یَومٍ عَلی جَوارِحِهِ فَیَقولُ: کَیفَ أَصبَحتُم؟ فَیَقولونَ: بِخَیرٍ إِن تَرَکتَنا! وَیَقولونَ: اَللّه اللّه فینا! وَیُناشِدونَهُ وَیَقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِکَ وَنُعاقَبُ بِکَ؛ زبان آدمیزاد، هر روز به اعضای او نزدیک می شود و می گوید: چگونه اید؟ آنها می گویند: اگر تو ما را به خودمان واگذاری، خوب هستیم و می گویند: از خدا بترس و کاری به ما نداشته باش: و او را سوگند می دهند و می گویند: ما فقط به واسطه تو پاداش می یابیم و به واسطه تو، مجازات می شویم.(بحارالأنوار، ج۷۱، ص۲۷۸، ح۱۴)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله با توجه به نقش حساس زبان در زندگی بشر و خوشبختی یا بدبختی انسان می فرماید: یُعَذِّبُ اللّه اللِّسانَ بِعَذابٍ لا یُعَذِّبُ بِهِ شَیئا مِنَ الجَوارِ حِ، فَیَقولُ: اَی رَبِّ، عَذَّبتَنی بِعَذابٍ لَم تُعَذِّب بِهِ شَیئا؟! فَیُقالُ لَهُ: خَرَجَت مِنکَ کَلِمَةٌ فَبَلَغَت مَشارِقَ الرضِ وَ مَغارِبَها، فَسُفِکَ بِها الدَّمُ الحَرامُ وَ انتُهِبَ بِها المالُ الحَرامُ وَ انتُهِکَ بِها الفَرجُ الحَرامُ؛ خداوند! زبان را عذابی دهد که هیچ یک از اعضای دیگر را چنان عذابی ندهد. زبان گوید: ای پروردگار! مرا عذابی دادی که هیچ چیز را چنان عذاب ندادی! در پاسخش گفته شود: سخنی از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونی بناحقّ ریخته شد و مالی به غارت رفت و ناموسی هتک شد.(کافی، ج۲، ص ۱۱۵، ح ۱۶)
بسیاری از آیات و روایات به انسان می آموزد که چگونه سخن بگوید و مراقب زبان خود باشد. به نظر اسلام، اگر کسی بتواند زبان خود را به درستی به کار گیرد می تواند از آن به کمالاتی برسد که از هیچ طریق دیگر کسب شدنی نیست؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر، آموزش دین و اخلاق و ادب و علم و بسیاری از امور تنها از طریق سخن گفتن و زبان تحقق یافتنی است. انسان با زبان است که می تواند دیگران به کارهای خیر توصیه و سفارش کند و از کارهای بد باز دارد و یا علوم ومعارف الهی را منتقل نماید. با این ابزار است که انسان می تواند از خسران و زیان ابدی رهایی یابد و خود و دیگران را به کمال هدایت نماید. البته نباید از این نکته غافل شد که بهترین شیوه دعوت دیگران به کاری انجام خود عمل است تا دیگران از طریق آموزش عملی، درس بگیرند و هدایت شوند. از این روست که در آیات و روایات دعوت عملی مقدم و ارزشمند دانسته شده است. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم، لِیَرَوا مِنکُم الوَرَعَ وَ الاجتِهادَ وَ الصَّلاةَ وَ الخَیرَ، فَاِنَّ ذلِکَ داعیَةٌ؛ مردم را به غیر از زبان خود، دعوت کنید، تا پرهیزکاری و کوشش در عبادت و نماز و خوبی را از شما ببینند، زیرا اینها خود دعوت کننده است.( کافی، ج ۲، ص ۷۸، ح ۱۴)
با این همه، اگر کسی در خود دید که از بهره گیری درست زبان ناتوان است، بهتر آن است که سکوت کند و سخن نگوید. کم گوید و گزیده چون در گرانبها گوید. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره سفارش کرده و می فرماید: مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللّه وَالیَومِ الاخِرِ فَلیَقُل خَیرا أَو لِیَسکُت؛ هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا سکوت نماید.( نهج الفصاحه، ح ۲۹۱۵)
پس اگر توانایی آن را دارد که سخن خیر و نیک بگوید به آن اقدام کند وگرنه سکوت او تنها راه نجات و رهایی اوست. امام سجاد علیه السلام نیز می فرماید: حَقُّ اللِّسانِ إِکرامُهُ عَنِ الخَنی وَتَعویدُهُ الخَیرَ وَتَرکُ الفُضولِ الَّتی لافائِدَةَ لَها وَالبِرُّ بِالنّاسِ وَحُسنُ القَولِ فیهِم؛ حق زبان، دور داشتن آن از زشت گویی، عادت دادنش به خیر و خوبی، ترک گفتار بی فایده و نیکی به مردم و خوشگویی درباره آنان است.( بحارالأنوار، ج۷۱، ص۲۸۶، ح۴۱)
آن حضرت علیه السلام هم چنین می فرماید: المؤمنُ یَصمُتُ لِیَسلَمَ، ویَنطِقُ لِیَغنَمَ؛ مؤمن، خاموشی اختیار میکند تا سالم بماند و سخن میگوید تا سودی ببرد.(الکافی: ج ۲، ص ۲۳۱، ح ۳ ؛ میزان الحکمة: ج ۴، ص ۲۸۶۳9
امیرمومنان علی(ع) درباره مدیریت زبان و چرایی آن می فرماید: اِحبِس لِسانَکَ قَبلَ أَن یُطیلَ حَبسَکَ وَیُردیَ نَفسَکَ فَلا شَی ءَ أَولی بِطولِ سَجنٍ مِن لِسانٍ یَعدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَیَتَسَرَّعُ إِلَی الجَوابِ؛ پیش از آن که زبانت تو را به زندان طولانی و هلاکت درافکند، او را زندانی کن، زیرا هیچ چیز به اندازه زبانی که از جاده صواب منحرف می شود و به جواب دادن می شتابد، سزاوار زندانی شدن دراز مدّت نیست. (غررالحکم، ج۲، ص۲۲۳، ح۲۴۳۷)
این که چگونه زبان را مدیریت کنیم؟ در آیات و روایات اسلامی بیان شده است. از جمله این که انسان می بایست همواره گفتار نیک داشته باشد و هرگز زشت گویی در پیشه خود نسازد. خداوند در آیه ۸۳ سوره بقره می فرماید: قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا؛ با مردم به نیکی سخن گوید.
امام باقر علیه السلام در بیان حقیقت گفتار نیک می فرماید: فی قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن یُقالَ لَکُم، فَاِنَّ اللّه عزَّوَجلَّ یُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلیَ المُؤمِنین، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ یُحِبُّ الحَیّی الحَلیمَ اَ لعفیفَ المُتعَفِّـفَ؛ درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنی که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنت کننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گدای سمج را دشمن می دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.(امالی صدوق، ص ۳۲۶)
امام علی علیه السلام نیز می فرماید : لا تَقُل ما لا تُحِبُّ أن یُقالَ لَکَ؛ آنچه دوست نداری درباره ات گفته شود، درباره دیگران مگوی. (بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۳۲)
امام حسن عسکری علیه السلام نیز در بیان تفسیر قوله تعالی «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» می فرماید: قالَ: قُولُوا لِلنّاسِ کُلِّهُم حُسنا مُؤمِنِهُم وَ مُخالِفِهُم، أمّا المؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ وَ أمّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم اِلیَ الیمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِن ذلِکَ بِکفِّ شُرورِهم عَن نَفسِهِ وَ عَن اِخوانِهِ المُؤمِنینَ؛ در تفسیر آیه «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: یعنی با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگویید. مؤمن، به هم مذهبان، روی خوش نشان می دهد و با مخالفان، با مدارا سخن می گوید تا به ایمان، جذب شوند و حتّی اگر نشدند، با این رفتار، از بدی های آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پیشگیری کرده است.( مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱)
امام علی علیه السلام درباره آموزش و تادیب زبان و مدیریت آن می فرماید: عَوِّد لِسانَکَ لینَ الکَلامِ وَ بَذلَ السَّلامِ، یَکثُر مُحِبّوکَ وَ یَقِلَّ مُبغِضوکَ؛ زبان خود را به نرمگویی و سلام کردن عادت ده، تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند. (غررالحکم، ح ۶۲۳۱)
مومن کسی است که اهل تدبیر است و کارهایی که موجب پشیمانی باشد و نیازمند عذرخواهی و پوزش خواهی باشد انجام نمی دهد. پس سخنی نمی گوید که بعدا مجبور به عذر خواهی شود. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در بیان صفات مومن به این نکته توجه می دهد که کاری نکن تا پوزش بخواهی: إیّاکَ و ما یُعتَذَرُ مِنهُ؛ بپرهیز از کاری که موجب عذرخواهی می شود.(بحارالأنوار - ج ۷۸ - ص ۲۰۰ میزان الحکمة ج۵-ص۵۲۵-ح۹۴۸۰)
انسان مومن هم چنین در هنگام خشم سخن نمی گوید و تصمیمی نمی گیرد؛ چنان که در هنگام مقابله با انسان های بی خرد و جاهل جز به سلام و خیرخواهی سخنی بر زبان نمی راند و با سلامت از کنار زشت گویی جاهلان می گذرد.(فرقان،آیه ۶۳) از این روست که سلام را در همه حال به عنوان حالت گفتاری خویش حفظ می کند. آغاز و انجام سخن او سلام است و از دایره سلامت سخن و نیک گفتاری خارج نمی شود؛ زیرا می داند که همه برکات در سلام و سلامتی روح و روان است که از طریق زبان هویدا و به نمایش گذاشته می شود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله در این باره می فرماید:مَن دَفَعَ غَضَبَهُ دَفَعَ اللّهُ عَنهُ عَذابَهُ وَ مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللّهُ عَورَتَهُ؛ هر کس خشمش را برطرف سازد، خداوند کیفرش را از او بردارد و هر کس زبانش را نگه دارد، خداوند عیبش را بپوشاند.(امالی طوسی ، ص ۳۴۹، ح ۷۲۱)
به نظر اسلام هر انسانی اگر بخواهد از نعمت و برکت الهی بهره مند شود می بایست همواره بر زبانش سلام جاری باشد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در باره نقش سلام زبانی می فرماید: أفشِ السَّلامَ یَکثُرْ خَیرُ بَیتِکَ؛ سلام را رواج ده تا خیر و برکت خانه ات زیاد شود.(الخصال، ص ۱۸۱)
امام حسین علیه السلام نیز سفارش می کند که همواره زبان خود را کنترل و مدیریت کنید و چیزی نگویید که ارزش شما را بکاهد : لا تَقُولُوا باَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ عَن قَدرِکم؛ چیزی را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.( جلاءالعیون، ج۲، ص۲۰۵)
انسان های بیمار و خبیث با زبان خودشان رسوا می شوند و این گونه نیست که خباثت و یا بیمار دلی آنان آشکار و هویدا نشود. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید : إِذا أَرادَ اللّه بِعَبدٍ خِزیا أَجری فَضیحَتَهُ عَلی لِسانِهِ؛ هرگاه خداوند بخواهد بنده ای را رسوا کند، از طریق زبانش او را رسوا می کند.(بحارالأنوار، ج۷۸، ص ۲۲۸، ح۱۰۱)
امام صادق علیه السلام کسی که مردم از زبانش در اذیت و آزار هستند بدترین مردمان می شمارد و سفارش می کند که هرگز بدزبانی نکنید و تقوای زبان را داشته باشید: انَّ أبغَضَ خلقِ اللهِ عبدٌ أتقی الناسُ لسانَهُ؛ همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند.(جهاد النفس،ح۶۷۲)
آن چه بیان شد تنها گوشه ای از نقش زبان و اثار آن در زندگی دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بشر است. بی گمان نمی توان نقش زبان را در زندگی نادیده گرفت و به سادگی از کنار آن گذشت. بسیاری از مشکلات جامعه امروز ما به مساله زبان و عدم توجه به آموزش ادب و مهارت زبانی باز می گردد؛ زیرا دروغ و تهمت و افترا و مسایل دیگر زبانی گناهانی است که جامعه را آلوده کرده است و اجازه نمی دهد تا مسیر بالندگی ورشد خود را به درستی بپیماید.
دانلود رایگان نمونه حقوق جزای عمومی1 همراه با پاسخ نامه بصورت رایگان
نمونه سوال حقوق مالیه عمومی 1223234- 1221038
همراه با پاسخ نامه بصورت رایگان
نمونه سوال تربیت بدنی 1215429
1215431
پیام نور همراه با پاسخ نامه
نمونه سوال رایگان پیام نور
دانلود درس متون حقوقی
فایل اصلی همرا با پاسخ نامه
نمونه سوال نهایی خرداد 98
رشته انسانی
سوالات دین و زندگی
رشته تجربی و ریاضی
خرداد 1398
آشنایی با تاریخ ایران
هنگامی که سخن از تاریخ ایران میرود، باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از آغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیستهاند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از انحاء ایرانی میخواندهاند و در جغرافیایی که دربرگیرندهٔ ایران امروز و سرزمینهایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بودهاست زیستهاند. گاه تاریخ ایران را از ورود آریایی ها که نام ایران نیز از ایشان گرفته شدهاست، به فلات ایران آغاز میکنند. ولی این به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود آریایی ها خالی از سکنه یا تمدن بودهاست. پیش از ورود آریاییان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این محل شکفته و پژمرده شده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا بودند.
تاریخ ایران را اصولا به دو بخش کلی تاریخ ایران قبل از اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام تقسیم می کنند که اینها خود نیز به بخش های کوچکتری تقسیم می شوند.
تاریخ ایران قبل از اسلام:
خود به سه بخش تقسیم می شود:
-ایران قبل از آریایی ها
-مهاجرت آریایی ها به ایران
-ایران باستان
تاریخ ایران قبل از آریایی ها
پيش از آريائىها اقوام گوناگونى در قسمتهاى مختلف فلات ايران مىزيسته اند.در تاریخ ایران قبل از آریایی ها تمدنهای شهر سوخته (در سیستان)، تمدن ایلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن کاسیها (در کرمانشاه و لرستان) و تپورها در تبرستان (مازندران) در سرزمین ایران بودند.
بزرگترين تمدن تاریخ ایران دولت عيلام بوده است که سرزمين آنها در جنوب غربى ايران و کمابيش مطابق با خوزستان بوده است. پايتخت عيلام شهر شوش بوده که آثار مربوط به آنها در اين شهر پيدا شده است. ظاهراً بخشهاى مختلف در عيلام حکومتهاى جداگانه و هر يک پادشاهان مربوط به خود را داشتهاند.
اين چهار منطقه اَوان، اَنشان، سيمش و شوش بودهاند. دولت عيلام غالباً با دولتهاى بيشتر تکامل يافتهٔ بينالنهرين يعنى سومرىها، اکدىها، بابلىها و آشورىها در جنگ بوده است. اين دولت در دورهاى از تاریخ ایران از بزرگترين نيروهاى اين منطقه شد. از زمان پيدايش امپراتوران ايران (۵۵۰قم) عيلام از ولايات خراجگزار ايران شد. شهر شوش در اين زمان نيز شهر ثروتمند و با شکوهى بود. زبان عيلامى يکى از سه زبانى بوده است که متون سلطنتى ايران به آن زبانها نگاشته مىشده است.
مهاجرت آريایىها به ايران
آريایی ها شعبهٔ وسيعى از نژاد سفيد هستند که سرزمين اوليهٔ آنها احتمالاً از شمال درياى سياه و خزر تا حوالى رودهاى سيحون و جيحون بوده است. آنها بعدها بخشى به اروپا و دستههائى به سمت ايران و هند حرکت کردهاند. در نتيجه به اقوام آسيائى و زبان آنها، هند و اروپائى گفته مىشود. آريائى به معنى شريف است. آريائىهای هند و ايران مدتها با هم مىزيستهاند و پس از مدتها از هم جدا شدند و تا قبل از جدا شدن، افسانهها و سازمان اجتماعى و زبان مشترکى داشتند.
در کتاب های تاریخ ایران زمان آمدن آريایى ها به ايران را برخى ۲۰۰۰ سال قم و بعضى قرن ۱۴ قم تا قرن ۶ قم نوشته اند. آريایى ها هنگامی که به فلات ايران رسيدند، در ابتدا مردمان بومى را قلع و قمع کردند ولى سپس آنها را بهکار گرفتند. آريائىها پس از ورود به ايران به طوايف مختلف تقسيم شدند که مهمترين آنها مادها و پارتها و پارسها هستند. نام ايران از اسم آريایى ها گرفته شده و به معنى سرزمين آريایى است.
تاریخ ایران باستان
تاریخ ایران باستان را دوران تشکیل دولت ماد تا پایان حکومت ساسانیان و حمله اعراب به ایران دانسته اند.
مادها حدود ۷۰۸تا ۵۵۰قم
مادها قومی ایرانی بودند از تبار آریایی که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند. سرزمین مادها دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیهٔ ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ میشناختند. پایتخت ماد هگمتانه است آنها توانستند در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد اولین دولت تاریخ ایران را تأسیس کنند. دولت ماد در ۵۵۰ پیش از میلاد به دست کوروش منقرض شد و سلطنت ایران به پارسیها منتقل گشت.
هخامنشيان - ۵۵۰ تا ۳۳۰ قم
هخامنش جدّ اين خاندان، قبيلههاى پارس را تحت فرمان خود درآورد. پس از او چيشپش، پسرش در ناحيهٔ انشان (شرق شوشتر) به شاهى رسيد. بعدها آنها پاسارگاد را مرکز خود قرار دادند. تا زمان کوروش سوّم (بزرگ)، شش پادشاه از اين خاندان حکومت کردند.
تاریخ ایران و دوره های تاریخی آن
سلوکيان
پس از مرگ اسکندر (۳۲۳ ق. م) فتوحاتش بین سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیایی او که ایران هسته آن بود به سلوکوس اول رسید. به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان (۳۳۰ - ۲۵۰ ق.م.) در آمد. آنها مدت هشتاد سال بربخش بزرگى از غرب ايران سلطنت کردند ولى در قلمرو آنها تقريباً هيچگاه آرامش وجود نداشت. پس از مدتی پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند سلوکیان را نابود کنند و چون اولین پادشاه اشکانیان اشک نام داشت نام این سلسله را اشکانیان گذاشتند.
اشکانيان - ۲۵۰ قبل از ميلاد تا حدود ۲۲۶ ميلادى
اشکانيان تمدن يونانى را که در دورهٔ سلوکيان در ايران بهوجود آمده بود، ارج مىگذاشتند. برخى از پادشاهان اشکانى به خوبى با ادبيات يونانى آشنائى داشتند و برخى نمايشهاى يونانى در دربار پادشاهان اشکانى اجراء مىشد. در آن دوره مجلسى موسوم به مهستان بود که خود مرکب از دو مجلس بود يکى مجلس اشراف و ديگرى مجلس دانايان و مغانکه جنبهٔ مشورتى داشت و نفوذ چندانى در امور نداشت.
در اين دوره از تاریخ ایران دامپروى و کشاورزى و تجارت رونق بسيار داشت و بردهدارى رشد مىکرد. دين آنها دين زرتشت و نيز پرستش اجداد آنها بود. ساير اديان نيز آزادى داشتند. اشک ۲۲ (بلاش اوّل) کسى بود که به جمعآورى اوستا پرداخت. زبان آنها پارسى ميانه بود که بهعلت تماس زياد با رومىها، زبان و تمدن رومى نيز در دربار آنها نفوذ داشته است. خط آنها آرامى سريانى بوده و روى برخى سکّهها عبارات يونانى حکّ شده است. از آثار اين دوره از تاریخ ایران معبد آناهيتا در کنگاور، خرابهٔ معبد کنگاور، نقوش برجسته از دورهٔ مهرداد و گودرز در بيستون است.
ساسانیان
ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی در طول تاریخ ایران هستند که در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی حکومت می کردند. شاهنشاهان ساسانی که اصلیتشان از استان پارس بود بر بخش بزرگی از غرب قارهٔ آسیا چیرگی یافتند. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود.
سلسله اشکانی به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید. وی سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا ۶۵۲ میلادی در ایران ادامه یافت. دولت ساسانی حکومتی ملی و متکی به دین و تمدن ایرانی بود و قدرت بسیار زیادی کسب کرد. در این دوره نیز جنگهای ایران و روم ادامه یافت.
تاریخ ایران بعد از اسلام
پس از استقرار دین اسلام در سرزمین ایران که در نتیجه پیروزی اعراب مسلمان بر ساسانیان و فتح ایران توسط آنها روی داد، تحولات بسیاری در عرصههای اجتماعی، مذهبی و سیاسی در تاریخ ایران به وجود آمد.
استيلاء مسلمانان بر ايران به سادگى نبود. شهرها زودتر پذيراى سلطهٔ مسلمانان شدند ولى دهات به سادگى به حکومت ايشان تن ندادند. نقاط شرقى ايران و نيز طبرستان و گيلان ديرتر از نواحى غربى به تصرف مسلمانان درآمدند. آنان مجبور مىشدند که يک محل را بارها فتح کنند.
ایرانیان که از تبعیض طبقاتی موجود در کشورشان ناراضی بودند اسلام را پذیرفتند و در اشاعه آن کوشیدند ولی با این حال هرگز در طول تاریخ ایران مخالفت خویش را با سلطه امویان و عباسیان بر خاک ایران پنهان نکردند و جنبشهای استقلال طلبانهای را به پا ساختند که تشکیل حکومتهایی چون طاهریان (۸۸۱-۸۲۶ م) و صفاریان (۹۰۳-۸۶۶ م) را میتوان از نتایج آنها برشمرد.
طاهریان برای اولین بار پس از ظهور اسلام در طول تاریخ ایران نواحی شرقی ایران همچون خراسان را به استقلال رسانیدند و صفاریان نیز برای اولین بار از زبان خارجی به جای زبان عربی استفاده کردند. از دوره سامانیان (۹۹۹- ۸۱۹ م) نیز خط فارسی نوین پدید آمد و الفبای عربی با زبان فارسی رواج یافت.
حکام آل بویه (۱۰۵۵-۹۴۵ م) پس از فتح شیراز و تأسیس حکومت خویش راهی بغداد شده آن را تصرف نمودند و مقام خلافت را به آلت دست خویش تبدیل نمودند و قدرت واقعی را در دستان خویش گرفتند.
غزنویان (۱۱۸۶-۹۷۷ م) خود را در تاریخ ایران به عنوان غازیان یا جنگجویان مسلمان مطرح ساختند و سرزمینهایی همچون هندوستان را مورد تهاجم خویش قرار دادند.
تاریخ ایران بعد از اسلام
سلجوقیان (۱۱۹۴- ۱۰۳۸ م) با پیروزی بر غزنویان حکومت خویش را تأسیس نمودند و سراسر ایران را تحت سیطره خویش درآوردند و به یاری وزرای بزرگ و دانشمند ایرانی قدرت خود را تثبیت نمودند ولی در نهایت توسط خوارزمشاهیان از میان رفتند.
حکومت خوارزمشاهیان (۱۲۳۱-۱۰۷۷ م) یکی دیگر از حکومتهای تاریخ ایران بود که با تهاجم مغولها به خاک ایران آغاز گردید. نتیجه این تهاجم انقراض حکومت خوارزمشاهیان و غارت شهرها و قتل عام مردم ایران بود که با نابودی اقتصاد و کشاورزی ایران همراه گردید.
مغولها به سرعت خاک ایران را تصرف نمودند و ضمن لشکرکشی به بغداد و به قتل رساندن خلیفه عباسی خلافت اسلامی را از میان بردند (۱۲۲۸ م)
پس از مغولها، تیموریان (۱۵۰۶-۱۳۷۰ م) به خاک ایران هجوم آوردند و بار دیگر سرزمین ایران را عرصه تاخت و تاز و غارت قرار دادند.
از دوره صفوی (۱۷۳۲-۱۵۰۱ م) برای اولین بار در تاریخ ایران مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران معرفی گردید. مذهب تشیع با ویژگیهای سیاسی و اجتماعی خویش باعث اتحاد و استقلال ایران گردید و هویت ملی آن را در برابر تهاجمات و ضربات مهلک امپراتوری عثمانی حفظ نمود و بار دیگر در طول تاریخ ایران توانست به عنوان یک قدرت بزرگ سیاسی و مذهبی قد علم کند.
در دوره شاه عباس کبیر شهر اصفهان به عنوان پایتخت ایران انتخاب گردید و به اوج عظمت و شکوه دست یافت به طوری که یادگارهای بسیاری از آن دوران تا عصر حاضر نیز بر جای ماندهاند. صفویان در نتیجه تهاجم افغانها و تصرف اصفهان توسط آنها از صفحه تاریخ ایران حذف شدند.
نادرشاه افشار افغانها را شکست داد و ضمن تسلط بر تمامی خاک ایران، سلسله افشاریان را تأسیس نمود (۱۷۳۴ م). پس از افشاریان، زندیان (۱۷۹۶-۱۷۵۰ م) بر اریکه قدرت تکیه زدند و در دوره حکومت آنها شهر شیراز به پایتختی انتخاب گردید و به شهری باشکوه و بزرگ تبدیل شد.
دوره قاجاریان (۱۹۲۴-۱۷۷۹ م) از دوره های تاریخ ایران بود که نفوذ قدرتهای استعماری همچون انگلیس و روسیه تزاری در ایران توسعه یافت و این قدرتها با تحمیل عهدنامههایی همچون ترکمانچای، گلستان و پاریس بر دولت ایران سرزمینهای وسیعی در آذربایجان، گرجستان، ارمنستان و خراسان را از خاک ایران جدا کردند. نتیجه این تحولات وقوع جنبشهایی چون قیام تنباکو، مشروطیت، جنبش جنگل و قیام محمد خیابانی در ایران بود.
در سال ۱۹۲۴ میلادی رضاخان به حکومت دست یافت و تاسیس سلسله پهلوی را اعلام نمود. در دوره پهلوی صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق ملی شد و همین مسأله زمینهساز قیامهای استقلال خواهانه گردید که در نهایت به انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ ش (۱۹۷۹ میلادی) منجر گردید.
دوره های تاریخی ایران بعد از اسلام
• طاهریان (۸۲۰ - ۸۷۳ م. / ۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق. / ۱۹۹ -۲۵۲ خ.) بنیانگذار طاهر ذوالیمینین
• صفاریان (۸۷۵-۹۰۰ م. / ۲۶۱ - ۲۸۷ ه. ق. / ۲۵۴ - ۲۷۹ خ.) بنیانگذار یعقوب لیث
• سامانیان (۸۷۵-۹۹۹ م. / ۲۶۱ - ۳۸۹ ه. ق. / ۲۵۴ - ۳۷۸ خ.) بنیانگذار نصر یکم شهریاران بزرگ اسماعیل سامانی و نصر بن احمد
• زیاریان (۹۲۸ - ۱۰۷۰ م. / ۳۱۵ - ۴۶۲ ه. ق. / ۳۰۶ - ۴۴۹ خ.) بنیانگذار مرداویج پسر زیار شهریار معروف قابوس بن وشمگیر
• بوییان (۹۳۲ - ۱۰۴۹ م. / ۳۲۰ - ۴۴۰ ه. ق. / ۳۱۱ - ۴۲۸ خ.) بنیانگذار عمادالدوله علی شهریار بزرگ عضدالدوله
• غزنویان (۹۹۸ - ۱۱۶۰ م. / ۳۸۸ - ۵۵۵ ه. ق. / ۳۷۷ - ۵۳۹ خ.) بنیانگذار سلطان محمود غزنوی
• سلجوقیان (۱۰۳۸ - ۱۱۹۴ م. / ۴۲۹ - ۵۹۰ ه. ق. / ۴۱۷ - ۵۷۳ خ.) بنیانگذار طغرل بیک شهریاران بزرگ ملکشاه و سلطان سنجر
• خوارزمشاهیان (۱۰۷۸ - ۱۲۲۰ م. / ۴۷۰ - ۶۱۷ ه. ق. / ۴۵۶ - ۵۹۹ خ.) بنیانگذار (انوشتکین غرجه) شهریار معروف محمد خوارزمشاه
• ایلخانیان (۱۲۵۶ - ۱۳۳۶ م. / ۶۵۴ - ۷۳۶ ه. ق. / ۶۳۵ - ۷۱۴ خ.) بنیانگذار هولاکوخان
• تیموریان (۱۳۷۰ - ۱۴۹۸ م. / ۷۷۱ - ۹۰۳ ه. ق / ۷۴۸ - ۸۷۷ خ.) بنیانگذار تیمور گورکانی
• صفویان (۱۵۰۱ - ۱۷۲۳ م. / ۹۰۶ - ۱۱۳۵ ه. ق. / ۸۷۹ - ۱۱۰۲ خ.) بنیانگذار شاه اسماعیل یکم شهریار بزرگ شاه عباس یکم
• افشاریان (۱۷۳۵ - ۱۷۴۸ م. / ۱۱۴۸ - ۱۱۶۱ ه. ق. / ۱۱۱۴ - ۱۱۲۷ خ.): بنیانگذار نادرشاه
• زندیان (۱۷۵۰ - ۱۷۹۵ م. / ۱۱۶۳ - ۱۲۰۹ ه. ق. / ۱۱۲۹ - ۱۱۷۳ خ.) بنیانگذار کریمخان زند
• قاجاریان (۱۷۹۵ - ۱۹۲۷ م. / ۱۲۰۹ - ۱۳۴۵ ه. ق. / ۱۱۷۳ - ۱۳۰۵ خ.) بنیانگذار آقامحمدخان شهریار بزرگ ناصرالدین شاه
• سلسله پهلوی (۱۹۲۶ - ۱۹۷۹ م. / ۱۳۴۴ - ۱۳۹۹ ه. ق. / ۱۳۰۴ - ۱۳۵۷ خ.) بنیانگذار رضاشاه
• جمهوری اسلامی (آغاز ۱۹۷۹ م. / ۱۳۹۹ ه. ق. / ۱۳۵۷ خ.) بنیانگذار روحالله خمینی
گردآوری:
منابع:
مقاله دهه فجر
با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی و باقی مانده بود.
این ایام که مصادف با اربعین امام حسین« علیه السلام» و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام« قدس سره» طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد.
انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند.
دهه فجر -گزیده ای از شعارهای انقلابی مردم در راهپیمایی ها
” مرگ بر این سلطنت پهلوی”
” توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد” “شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد”
مقاله دهه فجر
” ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است” ” لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است”
مقاله دهه فجر
” مردم! رفتن شاه یه حقه سیاسی است!” ” گول نخورید نهضت ما اساسی است”
” زندگی مصرفی معادل بردگی است”
مقاله دهه فجر
” نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست”
مقاله دهه فجر
” شاه باید برگردد” ” اعدام باید گردد”
مقاله دهه فجر
به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند.
پس از پانزده سال دوری از وطن درمیان استقبال پرشور مردم قدم به خاک این سرزمین گذاشت ، پانزده سالی که به خاطر خروشیدن بر استبداد و طاغوت و به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت به عراق ، ترکیه و فرانسه تبعید شد .
پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو، امام خمینی (ره) ساعت سه و سی دقیقه به وقت تهران به سوی تهران حرکت کردند .
حاشیه های روزی که امام آمد . . .
حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند.
ایشان پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند ، این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران ساخته بود.
در هواپیما دویست نفر امام را همراهی می کردند که پنجاه تن از آنان همراهان و هواداران و نزدیکان امام خمینی و ۱۵۰ نفر دیگر از خبرنگاران بودند .
راس ساعت نه و سی و هفت دقیقه و سی ثانیه امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند .
خمینی ای امام . . .
با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. استقبال کنندگان با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشکهای مشتاقان را بر گونههایشان جاری کردند.
پاسخ امام به عواطف یک میهن(مقاله دهه فجر
حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر میکنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمیتوانم جبران کنم.
ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشههای فساد ترغیب کردند.ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند.
با وجود سرمای زمستان، شب پیش از ورود امام ، بسیاری از مردم مشتاق ، در مسیر حرکت ایشان خوابیده بودند .
هنگام ورود امام خمینی به مدت بیست دقیقه مراسم استقبال توسط تلویزیون ایران به طور زنده پخش شد ، اما ناگهان عکس شاه بر روی صفحه تلویزیون ظاهر و برنامه قطع شد .
در حالی که مراسم ورود حضرت امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش میشد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت کردند.
عدهای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیونهای خود را به خیابان پرت کردند.
وقایع ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی:(مقاله دهه فجر)
وقایع ۱۲بهمن از ایامالله دهه فجر
۱۲بهمن روز ورود روحالله خمینی به ایران-در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیتالله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامهای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…
خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.
وقایع ۱۴ بهمن از ایامالله دهه فجر
روز شنبه ۱۴ بهمن از ایامالله دهه فجر در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصهای از نظریات آیتالله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصهای از پاسخ خمینی به این شرح بود:
«کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد میتوانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شدهاند. از ارتش میخواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته میشود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد. »
وقایع روز ۱۶ بهمن از ایامالله دهه فجر
روز ۱۶ بهمن و تعیین دولت موقت-خمینی در روز ۱۶بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بینالمللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.
وقایع روز۱۹بهمن از ایامالله دهه فجر
روز نوزدهم بهمن ماه بزرگترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت. در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد.
وقایع ۲۰ بهمن از ایامالله دهه فجر
در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناحهای مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین دهها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.
وقایع ۲۱ بهمن از ایامالله دهه فجر
روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشگر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانکها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیتالله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشگر گارد حکم جهاد خواهد داد.در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابانها با ایجاد حریق و راه بندانهای متعدد مانع حرکت قوای نظامی میشدند.
وقایع ۲۲ بهمن از ایامالله دهه فجر
۲۲بهمن از ایامالله دهه فجر ،در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.
تصمیم شورای عالی ارتش(مقاله دهه فجر
ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدرهای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب اللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود.
پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیهای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید. پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظهای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد.
مراسم دهه فجر
هرساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی در کشورمان انجام می گیرد.
همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولا در طول دهه فجر برگزار می شود.
در مدارس کودکان کلاسهای درس را با نوارهای رنگی، پرچم و عکس امام خمینی و و رهبر عزیزمان سیدعلی خامنهای تزئین میکنند
دوزیستان
دوزيستان نظير پرندگان، خزندگان، پستانداران و ماهيان جزو جانداران مهره دار محسوب می شوند يعنی دارای ستون مهره و اسکلت استخوانی داخلی می باشند.
دوزيستان بخشی از زندگی خود را در آب و بخش ديگر را بر روی زمين سپری می کنند. حتی گونه هايی از دوزيستان که بر روی زمين تخم گذاری می کنند، زندگی اوليه خود را در داخل تخم های حاوی مايع شروع کرده و توسط آبشش تنفس می کنند.
قورباغه ، قورباغه درختی ، سمندر و آفتاب پرست ، همگی دوزیست هستند.
بیشتر دوزیستان در آب به دنیا می آیند و به تدریج که بزرگ می شوند ، تغییر می کنند و قادر به زندگی در خشکی نیز می شوند .
بزرگترین جانور دوزیست ، « سمندر بزرگ ژاپنی » است که طول آن به یک و نیم متر می رسد .
مراحل رشد :
1 ـ در بهار ، قورباغه ی ماده در آب تخم می گذارد .
2 ـ تخم ها به بچّه قورباغه هایی با دم لرزان تبدیل می شوند .
۳ـ نوزاد قورباغه به تدریج چاق تر می شود و کم کم پاهایش ظاهر می گردد .
4 ـ بچّه قورباغه ها وقتی دم خود را از دست دادند به قورباغه بالغ تبدیل شده اند و می توانند در جست و جوی غذا از آب خارج شوند .
پوشش دوزيستان
دوزيستان دارای بدنی کوچک و لغزنده هستند.
سیستم دفاعی دوزیستان
در هنگام خطر دوزيستان تغيير رنگ می دهند و این تغييرات رنگ شکارچيان را به اشتباه می اندازد.
سموم
پوست اکثر دوزيستان توليد مواد سمی خفيفی می کند و بعضی از اين ترشحات سمی می تواند دشمنان را از بين ببرد. دم سمندرها دارای بخشی سمی می باشد.
استتار
تغيير رنگ دوزيستان مهمترين عمل محافظتی از خودشان محسوب می شود اکثر آنها به رنگ های سبز، قهوه ای و يا خاکستری که در طبيعت وجود دارند تغيير رنگ می دهند.
تغذيه
اکثر دوزیستان بالغ گوشتخوار می باشند.
معمولا از جانداران ديگر مانند حشرات تغذيه می کنند.
بيشتر لارو قورباغه ها از گياهان تغذيه می کنند.
برترینها: دوزیستان دستهای از حیوانات هستند که یک مرحله تکاملی مهم بین ماهیهای ساکن آب و پستانداران و خزندگان ساکن خشکی را نشان میدهند. آنها جزء جالبترین حیوانات زمین هستند که تعدادشان به سرعت در حال کاهش است. برخلاف بیشتر حیوانات، دوزیستانی مثل قورباغهها، وزغها و سمندرها چند روز بعد از تولد سبک زندگی آبزی را به خشکی زی تغییر میدهند. اما چه چیز دیگری این جانوران را جالب میکند؟
سه نوع اصلی دارند
دوزیستان به سه خانواده اصلی تقسیم میشوند: قورباغهها و وزغها، سمندرها و یک دسته بی مهرگان عجیب و کرم مانند به نام سیسیلیانها. در حال حاضر حدود ۶۰۰۰ گونه قورباغه و وزغ در جهان وجود دارد، اما تنها یک دهم این تعداد سمندر و تعداد کمتری سیسیلیان وجود دارد.
بیشترشان دچار دگردیسی میشوند
دوزیستان از نظر موقعیت تکاملی بین ماهیهای کاملا آبزی و مهرهداران کاملا خشکیزی قرار می گیرند. بیشتر دوزیستان از تخم هایی بیرون میآیند که در آب گذاشته شده و مدت کوتاهی کاملا آبزی هستند و با آبششهای خارجی خود تنفس میکنند. سپس این لاروها دچار دگردیسی میشوند و در این مرحله دم و آبششهایشان را از دست میدهند و به شش و پاهای تنومند مجهز میشوند. آنها در این مرحله میتوانند زندگی روی خشکی را آغاز کنند. دگردیسی بیشتر در قورباغهها و وزغها اتفاق میافتد، اما به مقدار کمتری در سمندرها و سیسیلیانها هم دیده میشود.
باید نزدیک آب زندگی کنند
کلمه «دو زیست» به این معنی است که آنها هر دو نوع زندگی را دارند و همین ویژگی این مهرهداران را خاص میکند: آنها باید در آب تخمگذاری کنند و برای زنده ماندن به رطوبت نیاز دارند. به بیان سادهتر، دوزیستان در درخت تکامل بین ماهیهای کاملا آبزی و خزندگان و پستانداران کاملا خشکیزی قرار میگیرند و هم تخمگذارند و هم بچه زا.
پوست نفوذپذیری دارند
یکی از دلایلی که دوزیستان مجبورند در نزدیکی آب بمانند این است که پوست نازک و نفوذپذیری نسبت به آب دارند و اگر از آب زیاد دور شوند، خشک شده و میمیرند. دوزیستان برای مرطوب نگه داشتن پوستشان دائما مخاط ترشح میکنند، به همین دلیل قورباغهها و سمندرها موجودات لزجی هستند. لایه میانی پوست آنها هم شامل غددی است که مواد شیمیایی سمی تولید میکند تا شکارچیان را دور کند. در بیشتر گونهها، این مواد سمی به ندرت قابل توجه هستند، اما برخی قورباغهها هم به قدری سمی هستند که میتوانند یک انسان بالغ را بکشند.
از نسل ماهیهای گوشتیبالگان هستند
در دوران دونین، حدود ۴۰۰ میلیون سال پیش، یک ماهی گوشتیباله شجاع به خشکی مهاجرت کرد، اما نه مثل کارتونها یک دفعه، بلکه تعداد زیادی از آنها در موارد متعدد این کار را کردند، اما تنها یکی از آنها نسلی به وجود آورد که هنوز زنده هستند. آنها با چهار دست و پا و پاهای پنج انگشتی الگوی تکامل مهره داران بعدی شدند.
میلیونها سال پیش بر زمین حکومت میکردند
به مدت ۱۰۰ میلیون سال، از اوایل دوره کربُنیفر حدود ۳۵۰ میلیون سال پیش تا اواخر دوره پرمین تا ۲۵۰ سال پیش، دوزیستان حیوانات غالب زمین بودند. سپس جای خود را به خانوادههای مختلف خزندگان دادند که از جمعیت دوزیستان منزوی تکامل یافتند. از جمله آرکوسورها «archosaur» که بعدها دایناسورها از آن پدید آمدند و تراپسیدها «therapsid» که پستانداران را به وجود آوردند.
طعمه خود را درسته قورت میدهند
دوزیستان برخلاف خزندگان و پستانداران توانایی جویدن غذایشان را ندارند و فقط دندانهای کامی در قسمت جلویی بخش بالایی فکها دارند که توانایی جویدن و خرد کردن ندارد و فقط به آنها اجازه میدهد طعمه را نگه دارند و از فرار آن جلوگیری کنند. برای جبران این کمبود، بیشتر دوزیستان زبان چسبناک بلندی دارند که میتوانند با سرعت نور آن را به سمت طعمه پرتاب کرده و او را شکار کنند.
ششهای بسیار ابتدایی دارند
بیشتر فرآیند تکامل با عملکرد ششها ارتباط دارد. با این حساب دوزیستان در پایین هرم موجوداتی قرار میگیرند که اکسیژن تنفس میکنند. بنابراین حجم داخلی شش دوزیستان نسبتا کم است و نمیتوانند به اندازه ششهای خزندگان و پستانداران هوا را پردازش کنند. خوشبختانه دوزیستان میتوانند مقادیر محدودی از اکسیژن را از طریق رطوبت، پوست نفوذپذیرشان جذب کنند که به آنها کمک میکنند نیازهای متابولیک خود را برطرف کنند.
مثل خزندگان خونسرد هستند
معمولا مهره داران پیشرفته خونگرم هستند بنابراین جای تعجب نیست که دوزیستان خونسرد باشند و دمای بدنشان با توجه به دمای محیط اطراف سرد و گرم شود. این خبر خوبی است چون حیوانات خونگرم محبورند غذای بیشتری بخورند تا دمای داخلی بدنشان را حفظ کنند، اما از طرفی خبر بدی هم هست چون اکوسیستم دوزیستان را بسیار محدود میکند، چون گرم و سرد شدن هوا میتواند فورا آنها را از بین ببرد.
در معرض انقراض قرار دارند
دوزیستان با اندازه کوچک، پوست نفوذپذیر و وابستگی به آب بیشتر از سایر حیوانات آسیب پذیر هستند و در معرض انقراض قرار دارند. تصور میشود که نیمی از همه گونههای دوزیستان جهان به طور مستقیم توسط آلودگی، تخریب زیستگاه، گونههای تهاجمی و حتی از بین رفتن لایه اوزون تهدید شوند. شاید بزرگترین تهدید برای قورباغه ها، سمندرها و سیسیلیانها بیماری «chytrid fungus» باشد که با گرمایش جهانی ارتباط دارد و دوزیستان سراسر جهان را از بین میبرد.
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا